تولد روزانه 15 کودک ناشنوا و کمشنوا، ابتلاي 30 درصد از جمعيت کشور به آبمرواريد و بيماريهاي چشمي، اختصاص رديف شانزدهم جهاني در شيوع اختلالات بينايي به ايران و… اينها تيتر خبرهايي است که حول محور معلوليتهاي حسي (نابينايي و ناشنوايي) در حال انتشار است.
اختلالات بينايي و شنوايي هزينههاي بسيار زيادي روي دست دولتها ميگذارند. اين دو اختلال در سطوح ضعيف و قوي، فرد معلول را نيازمند مراقبتهاي خاص، مراجعات مکرر به مراکز درماني، تهيهي داروها و لوازم کمک توانبخشي و… کرده و دولت موظف است به تمام ابعاد زندگي اين افراد اعم از تحصيل و آموزش، اشتغال، ازدواج، تردد در جامعه، مسافرت، گذراندن اوقات فراغت، توانبخشي روحي و نشاط فردي و… آنها بيانديشد و تمام امکانات مورد نياز را برايشان فراهم کند.
دولتها همچنين علاوه بر رعايت اصول استانداردِ منطبق با نيازهاي افراد داراي معلوليت، موظفاند ساختارهاي ديدگاهي جامعه را نيز براي اين گروه مناسبسازي کرده و مراقب ايجاد تفکيکها و گروهبنديهاي خاص در جامعه باشند تا جامعه طيف معلول را جدا از خود نپندارد.
گره کور کجاست؟
اما گره کور اين مطلب اينجاست که بداند علت عدم بکارگيري امکانات مورد نياز به منظور پيشگيري از بروز معلوليتهاي حسي چيست؟
تعداد افراد داراي معلوليتهاي بينايي و شنوايي در حال افزايش است و با افزايش معلوليتها، سرانه هزينههاي دولت به ويژه در امر بهداشت و امور اجتماعي افزايش پيدا ميکند. چنانکه مديرکل توانمندسازي سازمان بهزيستي کشور از ابتلاي 30 درصد از جمعيت کشور به اختلالات بينايي، شيوع بالاي بيماريهايي چون آبمرواريد و بيماريهاي عفوني چشمي خبر ميدهد و ميگويد: ايران در رديف شانزدهمين کشور جهان از نظر شيوع بالاي اختلالات بينايي و بيماريهاي چشمي قرار گرفته است.
بر همين اساس ميتوان گفت بروز اين اختلالات خطري است که هر روز بيش از روز گذشته جامعه را تهديد ميکند و در صورتيکه مورد غفلت قرار گرفته و به موقع از آن پيشگيري نشود در آيندهاي نزديک به بحران مهار ناپذيري بدل خواهد شد.
شايد بتوان گفت زنگ خطر اين آسيب با سقوط ايران به رديف شانزدهم جهاني از نظر شيوع اختلالات بينايي و بيماريهاي چشمي به صدا درآمده است.
هر 5 ثانيه يک نفر نابينا مي شود
دکتر کيوان دواتگران همچنين تصريح ميکند: هماکنون حدود130تا150هزار نفر در ايران دچار اختلال بينايي عميق هستند که در علم پزشکي نابينا ناميده ميشوند.
سازمان بهداشت جهاني نيز تخمين زده که هر 5ثانيه يک نفر به جمعيت نابينايان جهان اضافه شده و در هر دقيقه يک کودک نابينا متولد ميشود. به گفته دکتر دواتگران آمار ايران هم در اين برآورد ديده شده و بر اين اساس ميتوان رقم 550 هزار نابينا و کمبينا در ايران را رقمي قابل قبول دانست.
البته بايد به اين موضوع اشاره داشت که آماري که توسط سازمان بهزيستي در مورد جمعيت معلولان اعلام ميشود به معناي آمار واقعي موجود در کشور نيست چرا که تعداد زيادي از معلولان به علل مختلف هنوز خود را به اين سازمان معرفي نکردهاند و بنابراين نميتوان با اطمينان گفت که اين سازمان در تمامي زمينهها موفق به شناسايي همهي دارندگان معلوليت در سراسر کشور شده است.
تولد روزانه 15 کودک ناشنوا در ايران
مديرکل مراکز توانبخشي روزانه سازمان بهزيستي کشور نيز از وجود 168 هزار و 900 ناشنوا و کمشنوا در کشور خبر ميدهد. دکتر زهرا نوعپرست همچنين ادامه ميدهد: در هر 1000نوزاد متولد شده، سه نفر با اختلال شنوايي مواجهاند و بر اين اساس ميتوان گفت روزانه حدود 15 کودک ناشنوا در ايران متولد ميشوند.
وي اظهار ميدارد: البته اين بدين معنا نيست که تمامي اين کودکان ناشنواي مطلق هستند بلکه اين افراد اختلالات شنوايي شامل حد متوسط، شديد و عميق دارند. با در نظر گرفتن اين نکات ميتوان گفت بروز معلوليتها و اختلالات شنوايي نيز به خط بحران نزديک شده و خطري که در مورد بروز آسيبهاي بينايي جامعه را تهديد ميکند در اين زمينه نيز صدق ميکند.
شايد بتوان گفت تعدادي از ما که به ظاهر تندرست بوده و داراي هيچ نوع معوليتي نيستيم در حالحاضر از سطوح مختلفي از اختلالات شنوايي رنج ميبريم.
دکتر محمد فرهادي مدرس دانشگاه علوم پزشکي ايران اظهار ميکند: متأسفانه در کشور آمار ناشنوايي پايين نميآيد بلکه اين رقم با افزايش تعداد و سن افراد جامعه همواره در حال بالارفتن است. بر اساس گفتهي اين مدرس دانشگاه بايد خطر ابتلا به اختلالات شنوايي را نيز به مشکلات ديگر جامعه و بهانهاي براي افزايش تعداد افراد داراي معلوليت اضافه کرد هر چند که بالا رفتن سن جمعيت جامعه در سالهاي آينده خود بحران کمي نيست.
دست بهزيستي از آمار خالي است
از سوي ديگر نايب رئيس انجمن علمي شنواييشناسي ايران ابراز ميکند:80 درصد افراد کمشنوا و ناشنوا در کشورهاي فقير و متوسط زندگي ميکنند.
دکتر سعيد ملايري با اشاره به ابتلاي5 درصد کل جوامع به اختلال شنوايي ميگويد:80 درصد افراد کمشنوا و ناشنوا در کشورهاي داراي درآمد پايين و متوسط هستند و اين يعني فقر عامل مهمي در بروز معلوليتها و عدم پيشبيني آنهاست اما آيا ما واقعاً کشور فقيري هستيم؟
آيا وجود150هزار مبتلا به اختلالات بينايي و يا تولد روزانه 15 کودک با مشکلات شنوايي رقم تکاندهندهاي نيست؟ هر چند اگر اين رقم صحيح باشد بايد خدا را شکر کنيم چرا که به گفته مديرکل توانمندسازي بهزيستي کشور دست اين سازمان از داشتن آمار دقيق معلولان خالي است و واقعيت ممکن است تلختر از اين باشد.
دواتگران بر اين نکته اذعان دارد که «سازمان بهزيستي ضعف آمار دارد چون نيروي متخصص ندارد.» و اين نکته مي تواند جوابي مضاعف باشد براي اين سوال که به دليل نبود نيروي متخصص و کافي هنوز هيچ برآورد دقيقي از وضعيت معيشتي و امرار معاش نابينايان، ناشنوايان و به طور کلي معلولان ايران وجود ندارد. بايد پرده از اين واقعيت نيز برداشت که هيچ آماري هم از تعداد نابينايان زير خط فقر موجود نيست اما يک رقم نسبتاً قطعي وجود دارد که مي تواند از دورنماي معيشتي نابينايان تصوير نسبتاً دقيقي ارائه دهد. به گفتهي دواتگران از جمعيت 150 هزار نفري نابينايان کشور کمتر از پنج هزار نفر شاغل هستند. اين در حالي است که مستمري سازمان بهزيستي براي نابينايان از سقف مستمري ساير معلولان پيروي ميکند در حاليکه نيازهاي اين افراد تعريف ديگري دارد و در کمترين حالت هر فرد نابينا براي گذران زندگي عادي خود و براي حضور در محافل اجتماعي نيازمند يک همراه يا منشي دائمي است و قاعدتاً مستمري ماهانهي بهزيستي در برآوردن نيازهاي اوليهي اين افراد نيز درمانده است.
چاره چيست؟
حالا ما واقعاً در آيندهاي نزديک بايد منتظر ابتلاي تعداد زيادي از هموطنانمان به اختلالات بينايي و شنوايي و يا تولد کودکان بيشماري با اين اختلالات باشيم؟ آيا هيچ عاملي وجود ندارد که حس مسئوليت نهادهاي متولي را برانگيخته و بتواند مسير اين حرکت را تغيير دهد؟ آيا ما الزاماً بايد در بلا بيفتيم تا ضرورت يافتن راهحل و اقدام جدي باورمان شود؟
آيا همين که به جامعه اعلام کنيم چنين آيندهاي در پيش است؛ کافي است؟ آيا تاکنون در نظر گرفتن اعتبارات پيشگيرانه از ابتلا به معلوليتها به ذهن هيچکسي نرسيده است؟
بهتر نيست بپرسيم اعتبارات مربوط به اين حوزه چگونه و به چه منظوري خرج ميشود که جامعهي معلولان کشور اينگونه مستأصل ماندهاند؟
راستي چه کسي در برابر معلولان و افرادي که معلوليت هر لحظه در کمين آنها نشسته است مسئوليت دارد؟
رقیه بابایی