زندگی مثبت: معمولا والدینی که فرزند مبتلا به فلج مغزی یاC P دارند، به دلیل احساس گناه در خصوص تولد این فرزند، محبت افراطی و توجه زیادی به او میکنند بهطوری که سایر فرزندان گاهی در سایه این محبت افراطی فراموش میشوند یا بازخورد عاطفی مناسب از پدر و مادر نمیگیرند.
این موضوع باعث کاشتهشدن بذر کینه و بدبینی نسبت به والدین و فرزند دچار بیماری در دل آنها میشود. حتی گاهی کار به جایی میرسد که بار عاطفی برادر و خواهری، به رقابت پرتنش و رفتارهای پرخطر تبدیل میشود. در واقع درک این نوع محبت به فرزند بیمار مخصوصا اگر با تزریق محبت به فرزندان دیگر نباشد، برای فرزندان دیگر چندان قابل فهم نیست و میتواند آسیبهای زیادی به آنها بزند. در این صورت، با والدین و خواهر یا برادر بیمارشان همدلی نخواهند داشت. حتی ممکن است با بیتوجهی به نیازهای او، غیرمستقیم خشم خود را از این رویه نشان دهن
اما برای جلوگیری از بروز این اتفاق در خانواده راهحلهایی وجود دارد و این مادران هم میتوانند این روشها را به کار ببرند.
1- والدین نباید در تمام اختلافات بین فرزند سالم با فرزند بیمار، فورا دخالت کنند بلکه باید اجازه دهند خود فرزندان راه حل و فصل مشکلات را بیابند. دخالت همیشگی والدین، هم اعتماد به نفس فرزند فلج مغزی را کاهش میدهد و هم شائبه جانبداری را در ذهن فرزندان دیگر ایجاد میکند و باعث ایجاد فاصله عاطفی بیشتر آنها با والدین و خواهر یا برادر بیمارشان میشود.
2- باید از مقایسه، تبعیض یا جانبداری میان آنها با این تفکر که فرزند بیمار قدرت دفاع از خود را ندارد، خودداری کنید چون فرزند بیمار هم میتواند در بسیاری از مسائل مخصوصا اگر هوش خوبی داشته باشد، خلاقانه از خودش دفاع کند.
3- از طرح سوالهایی با پاسخ تعارض اخلاقی اجتناب کنید. مثلا به جای گفتن «چرا نمیتوانی با برادرت مهربان باشی؟» بهتر است بگویید: «به نظرت چطور میتوان رابطه تو و برادرت را بهتر کرد؟»
4- عواقب کار را برای فرزند سالم با شدت و مدت کوتاه در نظر بگیرید. مثلا به جای گفتن اینکه «اگه این کارها را بکنید من برای همیشه از این خانه خواهم رفت»، بگویید: «احساس میکنم نمیتوانم تعادلی در روابط بین تو و خواهر یا برادر بیمارت ایجاد کنم و میترسم این باعث شود نتوانم دیگر به تمام وظایف مادری خودم در قبال شما عمل کنم». در واقع به جای کاشتن بذر ترس در دل فرزند دیگر، بذر مهر مادری را در دلش بکارید.
5- تفسیر غلط از رفتار فرزند بیمار یا سایر فرزندان ارائه ندهید. مثلا هر اتفاق و رفتاری را به این ربط ندهید که فرزند سالمتان قصد دارد حرص شما را دربیاورد چون شاید قصد داشته باشد از این طریق به شما بگوید به محبتت نیاز دارم.
6- هفتهای یکبار با فرزندانتان در مورد علل اختلافها، علل شکلگیری آنها و راه حل و فصلشان صحبت کنید و اجازه دهید نظرهای خود را بیان کنند.
7- رفتارهای مثبت فرزندانتان را یکسان تشویق کنید و فقط نقاط ضعف را نبینید چون اگر فرزندی احساس کند والدین ویژگیهای مثبتش را نمیبینند، خود به خود در این خصوص دچار خاموشی روانشناسی میشود.
8- کودکان و جوانهای بیمار دلسوزی و ترحم نمیخواهند بلکه به توجه و عاطفه نیاز دارند. والدین و خواهر و برادران باید متوجه حساسیت آنها در این مورد باشند.
9- فرزند بیمار باید جایگاه خودش را مثل سایر فرزندان درک کند و بیماری برایش بهانهای برای جلبتوجه بیشتر نباشد. والدین باید در این زمینه و تقسیم متناسب عاطفه و وقت بین همه فرزندان، با او صحبت کنند.
10- والدین باید برای حمایت از فرزند بیمار تقسیم کار و فرزندان دیگر را بهنوعی در مراقبت از فرزند بیمار تشویق کنند چون همین مراقبت میتواند رابطه عاطفی عمیقی ایجاد کند مثلا بعضی از امور فرزند را مثل دادن دارو یا کمک به استحمام یا بیرون بردن او برای گردش، به عهده خواهر یا برادرهایش بگذارند تا شکاف عاطفی بین والدین و فرزندان شکل نگیرد.
11- گاهی مثل همین موردی که مطرح شد، فرزند دچار فلج مغزی، از هوش خوبی برخوردار است و خواهر یا برادرهای جوان و نوجوانش را راهنمایی میکند ولی بیتوجهی میبیند. در این صورت باید والدین به فرزند بیمار توضیح دهند فرزندان گاهی از والدین خود هم حرفشنوی ندارند و این برخورد ربطی به بیماری او ندارد. در ضمن گاهی مشکلاتی از قبیل افسردگی و اضطراب، باعث بدخلقی فرد میشود و رفتار خواهر یا برادرش ناشی از تخلیه هیجانی این بدخلقی است نه داشتن مشکل عاطفی با شخص او.
12- باید توجه کنید که فرزند بیمار، آسیبپذیری بیشتری نسبت به بیتوجهی و مراقبت دارد و راحتتر دچار ترس و افسردگی میشود. با دادن اطلاعات در خصوص نوع بیماری فرزند دچار فلج مغزی به سایر فرزندان، درک بیشتری در این خصوص ایجاد کنید.