اجازه بدهید بدون تعارف برایتان بگوییم که بدون هیچ مناسبتی سراغ 2 معلول ورزشکار رفتیم. این را گفتیم که از ما بهانه تقویمی نخواهید.
«محمود نجفی» و همسرش «مریم رنجبران» یکی از زوج های موفقی هستند که مشکلات بسیاری را در طول زندگی مشترک پشت سر گذاشتند. زندگی آنها خلاصه در فعالیت های روزمره نمی شود، هر 2 با وجود ملولیتشان، تاکنون مقام های کشوری بسیاری را در رشته های بسکتبال و والیبال برای خود کسب کرده اند. اکنون سرگرم رسیدگی به تنها دخترشان نگار است و او اکنون با افتخارات پدر و مادرش به خود می بالد.
عشق به ورزش
محمود نجفی از علاقه مندان و شیفتگان ورزش بسکتبال است. او که 39 سال دارد، مدتی است که فعالیتش در ورزش کمتر شده، اما هنوز هم دغدغه های ورزشی بسیاری دارد. برای همین گاهی اوقات فقط برای تمرین و تماشا به ورزشگاه می رود.
25سال سابقه در ورزش بسکتبال با ویلچر، کارنامه ای نیست که بتوان به راحتی قیدش را زد. خودش در این باره می گوید: «متاسفانه با همه علاقه ای که به این ورزش دارم، مجبورم خودم را کنار بکشم و میدان را به عده ای بدهم که هنوز با مشکلات ما دست و پنجه نرم نکرده اند. نبود اسپانسر یکی از درد های ماست.
بهزیستی با توجه به آنکه وظیفه اش رسیدگی به ما معلولان است، اما انگار که هیچ مسولیتی در قبال ما ندارد. شما فکر کنید من که الان ویلچرم شکسته و ارزان ترین ویلچر حدود 600 یا 700 هزار تومان است. چطور می توانم چنین ویلچری بخرم؟ این درست است ورزشکاری مثل من، با داشتن بیش از 50 مدال در تمرین ها ویلچر دوستان را قرض بگیرم؟ بدون تعارف بگوییم که امروزه با این گرانی معلولیت، محدودیت هم می آورد. البته این محدودیت نه به خاطر معلولیت بلکه به دلیل بی توجهی مسئولین است. اگر مسئولان بهزیستی امکانات ورزشی مانند سالن مجهز مخصوص معلولان در چند منطقه از تهران بسازند، ورزشکارانی چون ما حرف اول را در مسابقات خواهد زدو مدال های بسیاری را از آن خود و کشورمان می کنیم. در حال حاظر ما به باشگاه امام علی (ع) در خیابان خاوران می رویم. البته نزدیک منزلمان ورزشگاه شهید غیوری هست ولی آنجا مختص ورزشکاران پرتاب وزنه است. یک بار هم در سالن ورزشی یادآوران در خیابان شهید رجایی تمرین را شروع کردیم اما کف زمین مناسب برای ویلچر نبود.
مشکلات جامعه معلول
محمود و مریم تشابه بسیاری در گلایه ها نسبت به فدراسیون و بهزیستی دارند. رنجبران می گوید: «19 سال پیش، وقتی تصمیم گرفتم ورزش کنم، همه به ورزشگاه سمیه در میدان خراسان را معرفی کردند. ابتدا با تنیس شروع کردم و بعد علاقه مند به والیبال شدم. در مدتی که مجرد بودم همه مسابقات را با مشکلاتی که کم و بیش برایم داشت، شرکت می کردم. با گرفتن حتی رتبه های سومی انری زیادی می گرفتم، چون برایم ارزش داشت. آن موقع هم اسپانسر و حامی مالی نبود و هرچه بود تشویق های خانواده و مربی ام یود. وقتی ازدواج کردم و بچه دار شدم به مشکلاتم اضافه شد؛ اما از علاقه ام کم نشد. متاسفانه زمانی که نگارم نه ماه داشت، ما را به اردویی برای تمرین به مشهد بردند و اجازه ندادند که دخترم را همراهم ببرم. در آن چند روز دوری من با دخترم منجر به این شد تا او شیر خشک استفاده کند. این هم بهایی بود که من به خاطر ورزش دادم،در صورتی که مسئولان می توانستند امکانات بیشتری به ما بدهند تا مبادا ورزشکاران معلول از فعالیت دست بکشند.
درد دل ما یکی دو تا نیست
اینکه می گوییم دل پری از بهزیستس و مسئولان ورزشی دارند، برای جامعه ورزشکاران معلول کشورمان، یک جمله عادی است. محمود نجفی همان طور که عصا هایشان را به دیوار تکیه می دهد، می نشیند و می گوید: «من و همسرم به خاطر تب دچار این معلو لیت شدیم. پس از جنگ، نیاز ما معلول ها به فراموشی رفت. جانبازان به گردن همه ما حق دارند، اما توقع ما این است که توجه مسئولان به ما نیز مستمر باشد».
مناسب سازی ها کم است .مناسب سازی معابر برای تردد معلولان و جانبازان یکی از رویکردهای اصلی مدیریت شهری است. نجفی در این باره می گوید: «همه می دانیم که تکنولوژی، عصای دست معلول است و با وجود مثلا رمپ ایستگاه مترو شهر ری و یا آسانسورهای مخصوص معلولان و رمپ های اتو بوس های بی.آر.تی زندگی برای ما راحت تر شده است، اما شما فکر می کنید همه نیازهای ما در این ها خلاصه می شود؟ چند روز پیش، ما بعد از چند سال تصمیم گرفتیم برای تفریح با نگار به پارک چیتگر برویم. چند دقیقه در پارک ماندیم، اما مجبور شدیم برگردیم، چون سرویس بهداشتی این پارک به این بزرگی، با آن همه جمعیت – استاندارد یک فرد معلول نبود. البته در خیلی از پارک های دیگر هم وضع بع این صورت است. خانم رنجبران با همه آرزوهایی که مانند سایر مادرها دارد می گوید:شما فکر می کنید من هم مثل بقیه مادرها می توانم دست نگار را بگیرم و با هم به یکی از پارک های شهر ری برویم. شما بگویید کدام یکی از پارک ها امکانات اولیه برای یک انسان معلول را دارد؟»
معلول ناتوان نیست
در سال های نه چندان دور، برای اینکه 2 نفر زیر یک سقف بروند، این بزرگ ترها بودند که زوج ها را می دیدند تا برایشان تصمیم بگیرند، اما نجفی داستان ازدواجش را این گونه برای ما تعریف می کند: «من و مریم در ورزشگاه سمیه به هم علاقه مند شدیم. کم کم با خانواده هایمان در میان گذاشتیم، درصد معلولیت من 80 درصد و او 90 درصد معلولیت دارد.21 سال بیشتر نداشتم که ازدواج کردم، البته خانواده او خیلی به ازدواج ما راضی نبودند، اما این تقدیر بود که آنها به این ازدواج جواب مثبت دادند تا زیر یک سقف برویم. خودتان خوب می دانید که زوج های سالم با هم مشکلاتی دارند،اما جنس مشکلاتشان خیلی مثل مانیست. ما در خانه برای انجام کارها تقسیم کار کردیم تا چندان به دیگری سخت نگذرد؛ مثلا من جاروبرقی می کشم و یا در کارهای آشپزخانه به او کمک می کنم.در حقیقت مریم برای من نمونه یک زن کامل است که تا به حال مثل او را ندیدم. او با داشتن و نداشتن من همیشه کنار آمده است و اصلا شبیه به هم سن و سال هایش نیستکه حتما این وسیله و یا آن وسیله را داشته باشد. خدا را در هرلحظه شاکرم به خاطر همسری که برای فرزندمان نگار سنگ تمام گذاشته است. او دخترم را مانند خودش نمونه تربیت کرده است.
زهرا کریمی
منبع: “پیک توانا”