زندگی برای من پر از هيجان است
سعيدضروری با وجود اينکه دارای معلوليت ديستروفی است و با ويلچر برقی حرکت میکند، مدير آموزشگاه مجازی زبانهای خارجی وافل است که به گفته خود او هشتاد مترجم با آن همکاری دارند. اما فعاليتهای او که دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش زبان انگليسی است صرفا در حوزه آموزش زبان انگليسی منحصر نمیشود. او که اهل شهر منجيل در استان گيلان است زندگی را نوعی ماجراجويی میداند و از جمله معلولانی است که در زندگی خود دست به ماجراجويیهای فراوانی از جمله کايت سواری زده است. با او بيشتر آشنا میشويم.
آقای ضروری شنيدهام که در اثر بيماری ديستروفی دچار معلوليت شدهايد. کمیدر مورد اين بيماری توضيح دهيد و برای ما بگوييد در چه سنی مبتلا به اين بيماری شديد؟
بله اين بيماری در واقع نوعی بيماری پيشرونده عضلانی است که در آن ماهيچهها بتدريج ضعيف میشوند که انواع مختلفی دارد. من در ابتدا میتوانستم راه بروم و بتدريج مجبور به استفاده از عصا و ويلچر شدم. در حال حاضر هم از ويلچر برقی برای تردد استفاده میکنم.
در مواجه شدن با يک بحران هرکس يک نوع عکسالعمل دارد. شما در اين مواقع چطور برخورد میکنيد؟
من بارها به دلايل مختلف مجبور شده ام از صفر شروع کنم، اما هميشه سعی کردهام آينده نگر باشم و کارها و فعاليتهای روزانهام را در جهت اهدافی که دارم پيش ببرم و مرحله به مرحله انجامشان دهم. در مواقعی که به بن بست میرسيدم چراغ اميد هيچ وقت در من خاموش نمیشد در واقع بن بستهايی بودند که جامعه به من تحميل میکرد مثل نامناسب بودن سيستم حملونقل و موانع شهری که فعاليتهايم را محدود میکردند.
باتوجه به شرايط خاصی که داشتهايد مقاطع مختلف تحصيل برای شما چطور بود و از دوران تحصيل، برخورد ديگران با شما در مدرسه و محيطهای آموزشی برای ما بگوييد؟
دوران تحصيل من تا مقطع راهنمايی در شهر منجيل بود و تا دبستان مادرم هر روز من را به مدرسه میبرد چون حمل کيف برايم سخت بود و بعد از کلاس هم به دنبالم میآمد و مقطع راهنمايی هم عموما با آژانس رفت و آمد میکردم.
سال سوم و دبيرستان هم در شهر آبيک (استان قزوين) درس خواندم و دوستانم کمک زيادی به من کردند چون دامنه حرکتی من با عصا خيلی محدود شده بود. دوستانم هميشه به من لطف داشتند و در دانشگاه اين کمکها خيلی محسوستر بود چون با ويلچر معمولی حرکت میکردم. يکی از همکلاسیهايم به نام آقای ماشاالله تقیپور واقعا در اين رابطه کمک حال من بود و شايد اگر ايشان وجود نداشتند دوران تحصيل سختی میداشتم. محيطهای آموزشی عموما برای استفاده افرادی که محدوديتهای حرکتی دارند مناسب نيست حتی دانشگاههايی که جديد ساخته میشوند.
چه انگيزهای باعث شد شما به سمت رشته زبان انگليسی برويد؟ آيا علاقه عامل انتخاب اين رشته بود يا عوامل ديگر؟
در دوران دبيرستان به زبان انگليسی علاقه داشتم ولی علاقه اصلی من زيست شناسی بود ولی به دلايل مختلف نتوانستم علیرغم قبول شدن در رشته زيست شناسی سلولی مولکولی در اين رشته ادامه تحصيل دهم و با بیميلی به سمت زبان انگليسی رفتم! اينجا شرايطی بود که من بايد تصميم میگرفتم که در اين رشته حرفی برای گفتن خواهم داشت يا نه و با جديت از صفر شروع کردم و اهدافی را برای خودم تصور کردم و مرحله به مرحله پيش رفتم. بيشتر وقتم را صرف يادگيری مهارتهای مختلف کامپيوتری در منزل کردم که معتقد بودم در آينده به آنها نياز خواهم داشت. هيچ وقت بيکار نبودم و به واسطه آشنايی با دوستانی مانند محمد رضا دشتی و همسر ايشان خانم اروانه فعاليت در حوزه معلولين را نيز شروع کردم که اين دو عزيز در روزهايی که بايد از صفر شروع میکردم تاثير زيادی در ايجاد انگيزه در من داشتند.
در خصوص فعاليتها و موفقيتهای خود بگوييد و اينکه هم اکنون به چه کاری مشغول هستيد؟
در حال حاضر مدير آموزشگاه مجازی وافل هستم که خدمات مختلف زبان انگليسی و چند زبان ديگر را ارائه میدهد. داشتن اين وب سايت از جمله اهدافی بود که در مقطع ليسانس مقدماتش را آماده میکردم و امروز خوشحالم که همين وب سايت باعث شده است افراد زيادی از حرفه تخصصی خود درآمد داشته باشند، گروهی ترجمه میکنند، گروهی تدريس میکنند و مهمتر از همه افراد دارای معلوليت میتوانند به صورت انلاين و مستقيم آموزش ببينند و نياز به ترک منزل و حضور در آموزشگاهها را نداشته باشند. هميشه به کارهايی مشغول بودم که احساس خوبی به من میدهند، مانند نوشتن در حوزه معلولين که بيشتر يادداشتها و ترجمههايم در روزنامه مردمسالاری چاپ شده است که دوست خوبم حميد رضا شکوهی در اين رابطه نقش فعالی داشته اند. ترجمه چند جلد کتاب هم در کارنامه خودم دارم. در شرکت بازرگانی ابزار کلاسيک به عنوان مترجم بصورت دور کاری و اينترنتی کار میکنم.
از آموزشگاهی که هماکنون مشغول به کار هستيد برايمان بگوييد. زبان آموزان شما بيشتر چه کسانی هستند؟
بيشتر افرادی که با ما برای آموزش تماس میگيرند دانشجويان مقطع کارشناسی ارشد رشتههای مختلف هستند که در اين مقطع نياز به زبان انگليسی را احساس کرده اند يا مديران شرکتها و موسسات بازرگانی که از طريق تماس با ما مدرس خصوصی در بخشهای مختلف تهران يا برخی شهرستانها دريافت میکنند.
ايرانیهای مقيم خارج از کشور هم علاقه زيادی به آموزش آنلاين دارند که مشتریهايی از کشورهای استراليا، آلمان، بلژيک، نروژ، عراق و امارات داشتهايم. استفاده افراد دارای معلوليت از آموزش مجازی وافل قابل توجه بوده است.
آيا کسی در اين فعاليت به شما کمک میکند يعنی اين آموزشگاه مجازی به صورت گروهی فعاليت میکند يا خودتان به تنهايی آن را اداره میکنيد؟ چند نفر مدرس و دانشجو در اين مجموعه فعالند؟
من به عنوان موسس و مدير وافل با توجه به شناختی که از مدرسان و مترجمان دارم مشخص میکنم چه کسی برای چه کاری مناسب است و سعی میکنم با نظارت بر کار همکارانم در بهبود کيفيت کارها کمکشان کنم. انجام کارهايی که باعث ارتقا و بهبود فعاليت سايت شود هم خودم بر عهده دارم و گاهی دورههای جديد بر اساس نياز زبان آموزان تعريف میکنم. بيشتر آموزشهای آنلاين را خودم بر عهده دارم. فردی دارای معلوليت کار رسيدگی به تبليغات وافل را برعهده دارد که در منزل اين کار را انجام میدهد و فرد دارای معلوليت ديگری کار پشتيبانی و رسيدگی به درخواست مشتريان را انجام میدهد.
تعداد مترجمان وافل در حال حاضر 80 نفر هستند که از اين تعداد تنها 10-15 نفر میتوانند با تسلطی که دارند درآمد مناسبی داشته باشند و ساير همکاران کمتر فعال هستند چون تسلط لازم را ندارند و البته تعدادی هم در دارالترجمهها مشغول هستند اما مورد تاييد ما نيستند. در واقع سختگيری زيادی در رابطه با مترجمها و مدرسها وجود دارد. تعداد افرادی که در سايت وافل و يوتوپيا (وبلاگ آموزش زبان انگليسی) ثبت نام کردهاند در مجموع حدودا 1700 نفر هستند که براساس بررسیهايی که شده 25 درصد اين افراد پيوسته اخبار وافل را دنبال میکنند و مشتری ما هستند.
فعاليتهای ترجمه در اين موسسه چگونه صورت میگيرد؟
باتوجه به رتبه خوب سايت و اقداماتی که انجام داديم، مشتریها از طريق اينترنت به وب سايت وافل مراجعه میکنند و فايل متن مورد نظر را به صورت فرمتهای مختلف برای ما ارسال میکنند که از طريق ارسال فاکتور هزينه و زمان تحويل به مشتری اعلام میشود و در صورتی که قيمت کل کار زير 100 هزار تومان باشد به طور کامل هزينه آن بصورت پيش پرداخت از طريق درگاه پرداخت انلاين، يا شمارت کارت بانکی موجود بر روی سايت دريافت میشود و در صورتی که بيشتر از اين مبلغ باشد در دو مرحله دريافت میکنيم. به خاطر دقت در کار وافل، مشتریهای ثابتی داريم که تبليغ کار ما بودهاند. متاسفانه باتوجه به اينکه دفتر مشخصی نداريم برخی مشتریها اعتماد نمیکنند که اميدوارم در سال جاری اين مسله هم حل شود.
زندگی را چگونه میبينيد؟
زندگی با وجود سختیهايی که دارد برای من پر از هيجان بوده است. من کار میکنم تا ماجراجويی کنم و هزينه زيادی هم بابت آن پرداخت میکنم و در سالهای آينده اين ماجراجويیها بيشتر هم خواهد شد. زندگی برای من ساختنی است و دوست دارم از صفر تا صد اجرهای اين بنا را خودم بسازم.
از کسانی برای ما بگوييد که در زندگی نقش پرنگی را برای شما ايفا کردند و در موفقيت شما دخيل بودهاند؟
قطعا اولين شخص مادرم بوده است هرچند کنترل آدمی مثل من که بلند پروازیهای خاصی داشته است برای او سخت بوده. همانطور که قبلا گفتم دوستی با آقای محمدرضا دشتی نقطه عطف زندگی من بوده و همواره فضاهايی را در اختيار من قرار دادهاند تا بهتر رشد و حرکت کنم. هميشه دوستانم با در اختيار قراردادن فرصت باعث شدهاند خودم را محک بزنم و فکر میکنم تا حدودی در قبول مسووليتها موفق بودهام و با حمايت معنوی اين افراد محکمتر گام برداشته ام. اگر بخواهم نام ببرم ليست طولانی خواهد بود.
انسان زمانی دچار خستگی میشود و اين لحظه هر انسانی واکنش خاصی دارد شما در اين مواقع چگونه رفتار میکنيد؟
من چون هميشه در حال جستجو و ماجراجويی هستم کمتر اين حس به سراغ من میآيد و هميشه دنبال ايجاد تغيير و بهبود کارها هستم. اما بهترين کار برای من دور شدن از آن فضا و ايجاد فضايی بهتر است که شايد با مسافرت و رفتن به جاهای جديد اين مساله رفع شود. من سالها برای داشتن شرايط فعلی تلاش کرده ام و اين حس رضايت خوبی در من ايجاد میکند.
کنجکاو هستم بدانم برای آينده چه برنامههايی داريد ؟
از برنامههای مهم من افزايش کيفيت خروجی کارهای وافل است چه تدريس و چه ترجمه و… اميدوارم بتوانم منابع مالی مورد نياز برای راهاندازی دفتر وافل را فراهم کنم. باتوجه به تجربههايی که کسب کردم اميدوارم بتوانم کارهای موازی جديدی راهاندازی کنم و افراد معلول بيشتری را درگير کار کنم. در کنار کار و فعاليتهای اجتماعی که دارم، انجام کارهای هيجان انگيز بيشتری را دنبال خواهم کرد و سعی خواهم کرد شرايط برای تجربه ديگران با شرايط جسمی مشابه فراهم شود به همين جهت وب سايت «ماجراجويان معلول ايراني» را راهاندازی کردهام که در مرحله تهيه محتوا است. کارها و فعاليتهای ديگری هم خواهد بود که فعلا در مرحله ايده اوليه هستند.
عمدهترين مانع بر سر زندگی شما تا هماکنون چه چيزهايی بوده آيا توانستيد بر آنها چيره شويد و آن موانع را از سر راه خود برداريد؟
مهمترين مانع برای من جابجايی بوده است و سالها تلاش کردهام محدوديتهايم را به کمترين ميزان ممکن برسانم تا بتوانم به اهدافم برسم. ايجاد استقلال حرکتی و تهيه ويلچر برقی متناسب با شرايط و فعاليتهايی که دارم تاثير زيادی داشته. اما چون از ويلچر برقی برای تردد استفاده میکنم و اين وسيله با وجود امکان تا شدن ويلچرم وزن زيادی دارد استفاده از خودروهای معمولی را برای من دشوار کرده است و به دليل ضعف عضلانی امکان رانندگی هم ندارم هر چند در کشورهای پيشرفته دوستانی دارم که با شرايطی بدتر میتوانند رانندگی کنند و برای اين منظور از سيستمهای هدايت ديجيتال خودرو استفاده میکنند. اميدوارم اين مساله هم در داخل حل شود و تکنولوژی اين ابزارها وارد کشور شود يا توسط متخصصان داخلی ساخته شود.
به نظر شما مهمترين مطالبات يک فرد دارای معلوليت در کشور ما چه چيزهايی میتواند باشد؟
تنها مطالبهای که يک فرد دارای معلوليت میتواند داشته باشد درخواست اجرای قانون جامع حمايت از حقوق معلولين است که در سايه آن بسياری از مشکلات قابل حل خواهند بود. من فکر میکنم جامعه هيچگاه برای فردی که مستقل است دلسوزی نمیکند.
عمدهترين مشکلات شهروندان معلول کشورما چيست؟
در کنار مشکلات ناشی از عدم مناسب سازی که در نتيجه قانون گريزی و عدم نظارت شهرداریها صورت میگيرد خود معلولين ممکن است اطلاعات کافی در رابطه با نوع معلوليتی که دارند نداشته باشند و اينکه با چه کارهايی میتوان بر مشکلات ناشی از معلوليت غلبه کرد. فکر میکنم بايد ترس حضور در جامعه را اگر دارند کنار بگذارند و با وجود تمام سختیهايش وارد جامعه شوند و از برخوردهای ديگران دلسرد نشوند و به آينده اميدوار باشند و مطمئن باشند که حضورشان در جامعه موثر است.
در آخر درخواست شما از جامعه و مسوولين چيست؟
تفاوتها را بپذيريم و از مسووليتهای اجتماعی که داريم شانه خالی نکنيم.
منبع: مردم سالاری
نويسنده : معصومه نوری