وقتی رادیو و تلویزیون در یک کشور از بودجه عمومی تغذیه میکند؛ همه گروههای مردمی توقع دارند این دو رسانه را دوست خود بدانند. یکی از این گروههای بزرگ، «معلولان» هستند که سالی چند مرتبه در فضای مجازی به شکایت از برنامههای مختلف صدا و سیما میپردازند و متأسفانه هیچگونه اصلاحی هم نمیبینند.
آری؛ دَرِ این سازمان با برنامهها و سریالهای ضدفرهنگی بیشمارش همچنان بر همان پاشنه سابق میچرخد. دلیل پیش آمدن چنین مسئلهای نیز شاید از دو حالت خارج نباشد:
1-عدم آگاهی مسئولان صدا و سیما از خشم و اعتراض معلولان
2-آگاه بودن از نقطهی گلآلود بودن آب و اهمیت ندادن به آن
ما در بسیاری از سریالهای تلویزیون، از جمله «آوای باران»، «ستایش» و «کیمیا» دیدهایم که عاقبت نقشهای منفی چیزی جز ویلچرنشین شدن نیست. بنابراین از نگاه یک نویسنده و کارگردان تلویزیونی، معلولیت مساوی بوده با گناه که چنین پایانی را باید اوج نبوغ هنرمند تلویزیونی خواند!
سرانجام نقش منفی سریال «دل» در شبکهی پخش خانگی هم ثابت کرد که صدا و سیما به آنچه میخواسته رسیده و معلولیت را علاوه بر ذهن مردم، در باور هنرمندان هم بهعنوان سزای گناه حک کرده است. از همینرو اگر دارای معلولیت مادرزاد میباشید و یا حادثهای باعث شده تا از ویلچر و سایر ابزارهای کمکی استفاده کنید؛ دیگر نباید از نگاه منفی مردم به خود ناراحت شوید. زیرا تا امروز برای ساختن این باور پول بسیاری هزینه شده است!
بهتر است بیرودربایستی گفت که برنامههای رمضانی «ماه عسل» و «مثل ماه» هم همان هدف سریالها را دنبال کردهاند زیرا یکی با دعوت از معلولان، درس ترحم را آموخته و دیگری که این روزها با ظاهری دوستانهتر به روی آنتن آمده، راه توهین را پیش گرفته است.
حال اگر جناب «مصطفی شریعتی» مقایسههای مدام و دور از ادب جناب «رسالت بوذری» را از جسمش در «مثل ماه» توهین نشمارد و آن را یک شوخی بخواند که او آغاز کرده؛ باز هم چیزی تغییر نمیکند، چون هیچگاه یک دوست، به منی که به خود «بندهی حقیر» میگویم؛ چپ و راست توی حقیر نمیگوید!
به هر حال سازمان صدا و سیما باید بداند؛ در عصر شبکههای ماهوارهای، بهتر است به همهی مخاطبان احترام بگذارد که در غیر این صورت آنها کنترل را برمیدارند و کانال عوض میکنند.
نویسنده: محمد حشمتیفر- فعال حوزه معلولان