مردم استان گیلان طی سال های 83 و 86 بارش دو برف سنگین و مشکل ساز را تجربه کردند ولی تجربه ای که امروز به کمک کسی نیامد ، نه مردم و نه مسوولان محلی از آن هیچ بهره ای نبردند.
ایرنا:
و اکنون سومین برف سنگین در گیلان بارید ، مشکلات گذشته همچنان باقی است و گویا قرار نیست از تجربه ها استفاده شود.
در برف سال 83 مردم و مسوولان شهرهای بزرگ و کوچک استان گیلان غافلگیر شدند و نتوانستند آنگونه که شایسته و بایسته بود به نیازمندان کمک و امداد رسانی کنند زیرا که یک شبه به اندازه چهار روز برف بارید.
گویی همین دیروز بود که تونل هایی در زیر برف سنگین در خیابانها و کوچه های شهرها و روستاهای استان گیلان ایجاد شده بود و رفت و آمد وسائط نقلیه به کندی صورت می گرفت .
برق و آب و گاز در اکثر مناطق استان قطع شده بود و بسیاری از افراد ناتوان و معلول در خانه های خود حبس شده بودند و کسی نمی توانست به آنان کمک کند.
آمبولانس ها در خیابان های شهر رشت به بیماران اورژانسی و زنان باردار کمک رسانی می کردند و کوچه های تنگ و باریک شهر جایی برای عبور و مرور خودرو نداشت .
سقف بسیاری از واحدهای مسکونی بخاطر سنگینی برف فرو ریخته بود و ده ها نفر به اشکال مختلف جان خود را از دست دادند.
کارگران شهر صنعتی رشت و دیگر شهرها خانه نشین شدند و واحدهای صنعتی و تولیدی استان بشدت خسارت دید چون راهی برای ورود به منطقه وجود نداشت تا برف پشت بام ها را بریزند .
قیمت چکمه پلاستیکی و پاروهای چوبی و نان در خیابان های اصلی شهر رشت سر به فلک کشیده بود ، مردم برای گرفتن نان در صف های طولانی تعداد محدودی از نانوایی ها که باز بودند می ایستادند و پس از ساعت ها تحمل سرما با دست خالی به خانه بر می گشتند.
کمبود آب ، برق و سوخت نانوایی ها را هم دچار مشکل کرده بود و کار بجایی رسیده بود که برخی از مردم در شهر رشت به انبار یکی از شرکت های تولید مواد غذایی خشک حمله ور شده بودند و هر آنچه در انجا بود به یغما بردند.
کوچه های شهرهای استان مملو از زباله هایی بود که زیبای و پاکی برف سفید را به لجن کشیده بود اما غوغا و همهمه شادی بچه هایی که در کوچه و خیابانها برف بازی می کردند و آدم برفی می ساختند آدمی را به زندگی امیدوار می کرد .
فرو ریختن سالن استخر شنای فرهنگیان که هنوز هم بعد از سال ها ساختن آن به پایان نرسیده است و واحدهای مسکونی اسیب دیده همه و همه نشان می داد که برف مردم و مسوولان را غافلگیر کرده بود .
اوضاع در روستاهای استان گیلان به مراتب بدتر از شهرها بود ، راه های رفت و آمد بسته شده بود و مردم هر آنچه را داشتند مصرف کرده بودند و کمبود نان و مواد غذایی و آب صدای همه را در آورده بود.
دام ها از بی علفی و سرما در مراتع و ارتفاعات نیازمند کمک بودند و کمبود سوخت و قطع شدن گاز عرصه را بر همه تنگ کرده بود .
ماشین الات سنگین در جاده های اصلی و فرعی شهرها و روستاها در زیر برف سنگین دفن شده بودند و یخ زدگی به آن دامن زده بود، برف سنگین سیم های برق را پاره کرده بود و در واقع استان گیلان با بارش برف سنگین فلج شده بود .
و در این میان کسی باور نمی کرد که در استان گیلان چنین برفی آمده که بحران ایجاد کرده است اما بلاخره مسوولان وزارت کشور این واقعیت تلخ را پذیرفتند و کمک ها آغاز شد.
سرانجام با امداد رسانی استانهای اردبیل ، مازندران و خراسان و دیگر همسایگان راههای اصلی استان باز شد و مسافران در راه مانده و یخ زده نجات یافتند و ماموران ادارات برق سینه خیز بسوی ارتفاعات استان حرکت کردند تا حاملان روشنایی باشند.
و این واقعه تلخ در سال 86 نیز با شدت کمتر در شهرها و روستاهای استان گیلان رخ داد و این سناریو دوباره تکرار شد و اکنون که برف سنگین سال 92 بارید ،همه چیز دوباره تکرار شد، تاریخ انگار همیشه در حال تکرار شدن است و کسی از این همه تجربه درس نمی گیرد.
بارش برف سال جاری ، سرما و افت فشار گاز و بسته شدن راه های استان قصه پرغصه پر تکراری است که در این استان و استان های همجوار چند سالی یکبار رخ می دهد و اکنون علاوه گیلان ، مازندران را نیز درگیر کرده است .
مدارس تعطیل ، راه های ارتباطی بسته و کمبود مواد غذایی مردم را رنج می دهد و این سناریوی است که هر از گاهی در جای جای این سرزمین در قالب برف سنگین و زلزله و غیره رخ می دهد اما مشکل همیشگی که مدیریت نکردن بحران است همچنان مغفول مانده است .
این درحالی است که ایران بر روی کمربند زلزله قرار دارد و حوادثی مانند بارش برف های سنگین و سیل و غیره نیز این سرزمین را تهدید می کند؛ کمبود وسایل و تجهیزات امداد رسانی مانند بالگرد و نیروهای زبده ویژه این روزها همچنان مشکل اصلی استان گیلان و کشور است .
همانطور که در زلزله بم نیروهای سازمان یافته و بالگردها بهتر توانستند به داد مردم آسیب دیده برسند و در واقعه برف سال 83 و 86 گیلان نیز این نیروها و بالگردهای جمعیت هلال احمر بودند که توانستند نان ، مواد غذایی ، علوفه و سوخت مورد نیاز مناطق روستایی را به آنان برسانند .
و در این میان بنظر می رسد وجود یک تشکیلات با نیروهای ویژه ، ساختار محکم و تجهیزات امداد رسانی قوی که همیشه در حالت آماده باش باشند ،ضروری است، چرا که حوادث با مردم این سرزمین عجین هستند و هیچ گاه آنان را تنها نمی گذارند و خبر هم نمی کنند.
مردم ایران نیازمند دستی توانا برای روزهای ناتوایی هستند و بقول معرف روز مبادا، همین روزها است که چند سالی یکبار در قالب برف سنگین ، سیل و زلزله می آید و می رود و مردم را با کوهی از مشکلات انگشت به دهان مبهوت وا می نهد.