تلویزیون قرار بود وسیلهای باشد برای فرهنگ؛ قرار بود آینه تمامنمای فرهنگ باشد؛ قرار بود فرهنگ بسازد؛ قرار بود جایی باشد که بشود به آنجا اعتماد کرد؛ قرار بود…
سالیانی است که امیدی به تلویزیون نداریم. گفتیم نمیخواهد، نمیشود و یا نمیتواند در مورد فرهنگسازی در زمینه معلولیت کاری بکند. این را هم قبول کردیم.
اما دیگر قرار نبود برای تخریب فرهنگ تلاش کند!
مدیران تلویزیون! فرد معلولی را ندیدهاید که موفق باشد؟! درس خوانده باشد، هنرمند و مهندس و دکتر باشد؟! فرد معلولی را ندیدهاید که با همه محدودیتهایش برای زندگیاش بجنگد؟!
اگر ندیدهاید که برای شما متأسفیم اگر دیدهاید که این برنامههای مشمئزکننده چیست؟!
جز افسوس چیزی نداریم. کاش میشد شما رو محاکمه کرد! به جرم سالها کوتاهی! به جرم بیارزش کردن انسانیت!
ما در کانون معلولین توانا حتی شرم داریم این شاهکار جدید شما را منتشر کنیم!
و وای بر داوران این برنامه که خنده مشمئزکنندهشان هرگز از ذهن افراد دارای معلولیت و خانواده آنها پاک نمیشود.
اما استاد علیرضا خمسه! شما بخشی از خاطرات شیرین همه ما ایرانیها هستید. میدانستیم آگاه هستید. ما شما را با برنامه «هوشیار و بیدار» به یاد میآوریم. باید بگوییم اینبار نه هوشیار بودید و نه بیدار!
در آخر، همه شما مدیران تلویزیون به ویژه سازندگان این برنامه! کارتان آنقدر زشت بود و آنقدر دل افراد دارای معلولیت را شکاند که کاش کمی و حداقل کمی به زشتی کارتان پی میبردید که همین امشب استعفا میدادید.
استعفا شما چیزی از گناه شما کم نمیکند فقط همچنان امیدوار میمانیم که هنوز کمی ارزشهای انسانی وجود دارد.