دکتر نگین حسینی مطرح کرد:
افراط و تفریط در پرداخت به معلولیت در رسانهها
یک محقق حوزهی معلولیت و رسانه دربارهی بازنمایی معلولیت در رسانههای جمعی معتقد است: معلولیت در رسانهها و بخصوص در فیلمها و سریالهای تلویزیونی، هنوز جایگاه متعادل و معمولی در متن زندگی فردی و اجتماعی ندارد و از منظر افراط و تفریط به آن پرداخته میشود.
افراط و تفریط در پرداخت به معلولیت در رسانهها
نگین حسینی – روزنامهنگار و فعال حقوق افراد معلول – در گفتوگو با ایسنا، با تأکید بر اینکه بهتر است به جای کلمهی «معلول» یا «معلولان» از «افراد دارای معلولیت» استفاده شود، اظهار کرد: این نخستین اصل در پرداختنِ رسانهای به موضوع معلولیت است که تقدم یا اولویت را به «فرد بودن» میدهد و از توصیف شخص با صفت معلول بودنش پرهیز میکند.
او با بیان اینکه بازنمایی معلولیت در رسانههای جمعی، یکی از مهمترین مسائل مرتبط با موضوع معلولیت و رسانهها است، اظهار کرد: رسانهها که بهنوعی و در برخی شرایط، تابعی از فرهنگ حاکم بر جامعه هستند، بهطور سنتی معلولیت را براساس کلیشههای فرهنگی رایج به تصویر میکشند، یعنی به معلولیت یا از زاویهی کار خیر، ترحم، فقر و بدبختی پرداخت میشود یا از جنبهی شیطانی، فرشتهیی، عاقبت شوم و مجازات. رسانههای جمعی و بخصوص کارگردانان، هنگام تهیهی محصولات رسانهیی حتما باید با انجمنهای فرهنگی معلولیت ارتباط برقرار کنند و از آنها مشاوره بگیرند. هیچ کسی به اندازهی خود فرد دارای معلولیت نمیتواند چارچوب بازنمایی معلولیت در رسانهها را مشخص کند.
این روزنامهنگار دربارهی میزان تعامل رسانهها با افراد معلول و پردازش موضوع معلولیت، تصریح کرد: دربارهی بررسی بازنمایی معلولیت از نظر کمی و کیفی، با یک نگاه کلی میتوان نتیجه گرفت که مسلما وضعیت نسبت به گذشته، مثلا در مقایسه با یکی و دو دهه پیش، خیلی بهتر شده است. افراد دارای معلولیت سهم بیشتری از رسانههای همگانی کسب کردهاند، حضور فعالتری در شبکههای تلویزیونی دارند و بخصوص از جنبهی موفقیتهای ورزشی و مشخصا مسابقات پارالمپیک، بیشتر مورد توجه رسانههای همگانی قرار گرفتهاند؛ اما یقینا وضعیت موجود هنوز مطلوب نیست، هم بهلحاظ میزان یا کمیت حضور افراد دارای معلولیت در رسانهها و هم بهلحاظ کیفیت حضور و نحوهی بازنمایی آنها در رسانهها. متأسفانه هنوز بسیاری از کارگردانان و برنامهسازان از مشارکت دادن افراد دارای معلولیت در تولید محصولات خود سر باز میزنند و حتی با این موضوع بیگانهاند.
این محقق حوزهی معلولیت و رسانه با اشاره به اینکه براساس مادهی ۱۲ «قانون جامع حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت» سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران موظف است حداقل دو ساعت از برنامههای خود را در هفته در زمان مناسب به برنامههای سازمان بهزیستی کشور و آشنایی مردم با توانمندیهای معلولان اختصاص دهد، بیان کرد: به نظر من، منهای اینکه دو ساعت در هفته به هیچوجه مقدار مناسبی نیست، اما همین مقدار کم هم عملی نشده است. همچنین براساس مادهی ۷ آییننامهی اجرایی قانون جامع، سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد شهید و امور ایثارگران موظفاند با هماهنگی سازمان بهزیستی کشور نسبت به تولید و پخش برنامههای آموزشی در رسانههای عمومی (ملی و استانی) برای ارتقای آگاهی عمومی در زمینهی مناسبسازی برای افراد دارای معلولیت اقدام کنند. این ماده نیز فقط در حد آییننامه باقی مانده است.
حسینی دربارهی اینکه بهنظر میرسد نشریات مکتوبی که در زمینهی موضوع معلولیت فعال هستند، مهجور ماندهاند، تأکید کرد: اگر مهجور ماندن به معنی آن باشد که این نشریات جایگاهی در میان مخاطبان غیرمعلول پیدا نکردهاند، بله، همینطور است. دلیل اصلی آن نیز این است که کلا «معلولیت» موضوع یا سوژهی جالبی برای مخاطب غیرمعلول نیست. مردم عموما معلولیت را شتری میبینند که جلوی درِ همسایه یا غریبهها خوابیده یا میخوابد، یعنی این موضوع را مسألهی جدی زندگی خود نمیدانند و اغلب تصور میکنند که این وضعیت، مختص عده یا قشری خاص از جامعه است. از طرف دیگر، نظر شخصی من این است که بعضی رسانههای مخصوص معلولیت باید مختص افراد معلول باقی بمانند. هر قشری از جامعه باید نشریه یا رسانهی خاص خود را داشته باشد و حتما لازم نیست که عمومی شود یا مورد استقبال همه قرار گیرد. نشریات تخصصی معلولیت اغلب مطالبی دارند که فقط به کار افراد دارای معلولیت میآید و لازم نیست همه آن را بدانند.
وی افزود: یقینا مطالب زیادی در ارتباط با معلولیت هست که مخاطب عام دارد و از این منظر باید همگانیتر ارائه شوند. اینکه معلولیت بتواند جایگاهی در میان مخاطبان غیرمعلول پیدا کند، به عملکرد خود رسانهها و بویژه رسانههای مختص معلولیت بستگی دارد. به نظرم داخل کردن موضوع معلولیت در رسانههای همگانی و پرهیز از اختصاصی کردن این موضوع میتواند به جا افتادن موضوع معلولیت در میان مخاطبان رسانههای همگانی کمک زیادی کند.
این روزنامهنگار در پاسخ به این پرسش که جایگاه معلولیت در رسانههای جوامع پیشرفته به چه صورت است؟ یادآوری کرد: جنبش حقوقی افراد دارای معلولیت در کشورهای پیشرفتهای مانند آمریکا و انگلیس، تقریبا نیم قرن سابقه دارد که البته در دهههای ۷۰، ۸۰ و ۹۰ میلادی بیشترین تحرک و نتایج عملی را داشته، از جمله اینکه این جنبشها به تدوین حقوق جامع برای افراد دارای معلولیت منجر شدند که مسلما تفاوتش با قانون جامع حمایت از افراد معلول در ایران، ضمانت اجرایی آنها است.
این فعال حقوق معلولیت تأکید کرد: جنبشهای حقوقی افراد دارای معلولیت در جوامع غربی، تأثیر مستقیمی بر بازنمایی رسانهیی معلولیت داشتهاند؛ اما جالب اینکه با این وجود، هنوز هم بازنمایی معلولیت در محصولات رسانهیی هالیوود، سینمای انگلیس، کانادا و استرالیا، آنطور که انتظار میرود نیست و هنوز هم کلیشههای مشترکی که در همهی جوامع دربارهی معلولیت وجود دارد، مانند کلیشهی مجازات، فقر، ناتوانی، ترحم، صفات شیطانی و الهی، در محصولات رسانهیی آنها دیده میشود