به تازگی، در آلبرتا از یک زن با معلولیت جسمی، خواسته شده است که فروشگاه مواد غذایی را ترک کند و دیگر به آنجا برنگردد، چرا که نمیتوانسته است بستههای مواد غذایی خود را به اندازه کافی سریع بستهبندی کند. مطابق گزارش، کارمند پرداخت اظهار داشت که کلنجاررفتن طولانی او با بستههای مواد غذاییاش باعث می شده است صف به کندی پیش برود و طبق گفتهی فروشگاه هیچ کارمندی برای کمک به او در دسترس نیست و احتمالاً مشتریان دیگر نیز کمکی به وی نمیکنند.
این داستان با آنچه بسیاری از معلولان گفتهاند و تجربه کردهاند سازگار است. کمیسیون حقوق بشر تقریباً 60 درصد از این ادعاها را پایه و اساس تبعیض میداند. افراد با ناتوانی خاص به طور معمول از حقوقی که همه میدانیم باید از آن برخوردار باشند، محروم هستند. نظرسنجی انجام شده توسط بنیاد «ریک هانسن» نشان داد که 90 درصد از کانادایی ها موافق این موضوع هستند که برای افرادی که ناتوانی جسمی دارند «دسترسی» یک حق است، نه یک امتیاز. اما هنوز تعصب خاصی در نحوه برخورد با معلولان وجود دارد.
ناتوانی موضوعی حساس است. ترس از اشتباهگفتن مانع از صحبتکردن افراد درباره هر موضوع دیگری میشود و باعث می شود از گفتگوهای مهم درباره ناتوانی خودداری کنند. این اجتناب به نوبه خود نوعی محیط سمی ایجاد می کند که منجر به موقعیتهایی از قبیل مواردی که در بالا گفته شد میشود.
ما در تحقیقاتمان در اتحادیه سیاست ناتوانی کانادا، با گروههای مدافع حقوق معلولیت همکاری کردیم و برخی از دستورالعملها را جمعآوری کردیم تا به افراد کمک کنیم توانایی خود برای شرکت در گفتگو را از طریق راههای مثبت افزایش دهند و اعتمادبهنفس داشته باشند. در اینجا، برخی از این دستورالعملها را به اشتراک میگذاریم:
گوش دهید افراد چگونه در مورد خود صحبت می کنند. خود فرد را الویت قرار دهید نه معلولیتش را
دولت کانادا از زبانی که آن را زبان «اول، مردم» نامیده است حمایت کرده، زبانی که بر الویت قراردادن خود فرد در مرحله اول و معلولیت در مرحله دوم تأکید می کند. بسیاری از معلولان می گویند معلولیتی در آنها وجود ندارد: آنها فردی با ناتوانی خاص نیستند و بسیاری معتقدند آنها یک فرد معلول هستند، کسی که توسط جهانی غیرفعال شده و به آنها اجازه شرکت و شکوفایی داده نشده است.
طنزآمیز سخن نگویید
هیچ اشکالی ندارد درباره ناتوانی یا معلولیت صریح و صادقانه صحبت کنیم چرا که طنزآمیز سخن گفتن در این باره ممکن است برای بعضی از افراد این مسئله را مطرح کند که چیزی شرمآور در مورد ناتوانی وجود دارد یا اینکه نمیتوانیم به طور مستقیم در مورد آن صحبت کنیم مگر اینکه آن را بامزه و خندهدار جلوه دهیم.
از لحن احساسی غیرضروری خودداری کنید
ناتوانی هم بخشی از واقعیت زندگی است. معلولیت باعث نمیشود کسی قهرمان، مقدس، قربانی و یا یک جنگنده جلوه کند. این کلمات نشاندهنده شخصیتهای یک بعدی هستند. در عوض، اینطور فکر کنید: افرادی پیچیده و جالب، مثل همه افراد دیگر.
از گفتن کلمهی «معلولیت» خودداری کنید
کلمه معلول یا معلولیت گاهی به معنای تحقیرکردن تلقی می شود، دلالت بر اینکه افراد معلول در جامعه بیفایده هستند. این نقطه ضعف اجتماعی چیزی است که باید با آن مبارزه کنیم، نه اینکه صرفاً در زبان آن را بپذیریم و غنی سازیم.
فرد معلول را «بیمار» تلقی نکنید
بیمار فردی منفعل است که مسئولیت تصمیمات مهم را به یک متخصص بهداشت واگذار کرده است. معلولان در بیشتر موارد زندگی مستقل در جامعه دارند. پس به یاد داشته باشید آنها بیمار نیستند.
افراد غیر معلول را «عادی» خطاب نکنید
اگر افراد غیر معلول طبیعی هستند، این بدان معنی است که افراد معلول غیرطبیعی هستند. با این حال ناتوانی برای برخی از افراد عادی است. طبقهبندی کسی به عنوان فردی «غیرطبیعی» رنجشآور است.
حرف آخر:
به ناتوانی شخص اشاره کنیم؟
آیا در گفتگویی که انجام می دهید «معلولیت» موضوع مهمی است؟ ما هنگام معرفی افراد، جنسیت، قومیت، شغل یا بسیاری از جزئیات شخصی دیگر را مشخص نمیکنیم. ناتوانی هم بخشی از شرایط زندگی است، مثل دیگر شرایط زندگی. در برخی گفتگوها بااهمیت خواهد بود و در برخی دیگر نه.