جمعیت ناشنوایان ایران 520 هزار نفر است که جمعاً 17درصد آمار معلولان ایران را تشکیل میدهد. این افراد با مشکلات زیادی از جمله عدم برقرار ارتباط، عدم دسترسی به آموزش، عدم تهیه سمعک و… مواجهاند و لازم است دولت نسبت به رفع مشکلات این طیف تمهیداتی بیاندیشد.
وقتی نوزاد را به اتاق 124 بیمارستان آورند تا برای اولینبار به آغوش احمد بدهند، قلب مریم داشت از تپیدن باز میایستاد. گوشه روسریاش را به دهان گرفت و هایهای گریهاش فضای اتاق را پر کرد. تحمل نگاههای سرد احمد را نداشت. تحمل نداشت ببیند خانواده احمد با شنیدن مشکل شنوایی نوزاد کوچک او پا به بیمارستان نگذاشتهاند و بهجای تبریک و سبد گل برایش پیغام میفرستند که هفتاد پشت ما همه سالم بودهاند و این مشکل را تو وارد خانواده ما کردهای.
لابلای هقهق خودش و حرفهای پرستاری که میگفت: «آرامتر، بیمارستان را روی سرت گذاشتهای»، حواسش به احمد بود که حتی برای یک لحظه هم نگاهش را از منظره آن سوی پنجره برنگرفت تا برای چند لحظه کوتاه، نوزادش را تماشا کند.
خستگی 9 ماه بارداری بر تنش سنگینی میکرد، از دو روز پیش که بچه دنیا آمده بود آنقدر سرزنش و بیتوجهی دیده بود که دیگر داشت باور میکرد مقصر ناشنوایی فرزندشان است.
یاد حرفهای مددکار بهزیستی افتاد: «برای پرداخت هزینه آزمایش ژنتیک» باید از خانواده شما آزمون وسع بگیریم و یاد صحبتهای خانواده همسرش که میگفتند: «این آزمایشها برای کسانی است که سابقه معلولزایی دارند نه برای خانواده ما که در تمام طایفه یک معلول هم نداشتهایم.»
مانده بود پس از ترخیص از بیمارستان چگونه به احمد بگوید بیا من و این نورسیدهی بیرمقِ چشمانتظار محبت را به خانهای ببر که در آن، نگاهت دیگر از آن ما نیست..
مادران مقصر، پدران بیگناه
این شروع خزان زندگی مریم و همه زنانی است که صاحب فرزند معلول میشوند. زنانی که درست در شرایطی که نیازمند حمایت و مراقبت هستند از سوی اطرافیان مورد آزار قرار میگیرند. زنانی که پس از ماهها چشمانتظاری، مقصر عیب و ایراد جگرگوشهشان شناخته میشوند و گاهی تا مدتها از سوی شوهرانشان هم طرد میشوند.
در فرهنگ جامعه ما « معلولیت» پدیده نکوهش شدهای است که بروز آن چرخ زندگی را از حرکت بازمیدارد و تبعاتش دامن مادران را میگیرد و موج سرزنش را به سوی آنان روا میدارد، هنوز هم پدرها میتوانند این حق را به خودشان بدهند که در بروز معلولیت فرزندشان، بیتقصیرند. شدت و عواقب این بحران در روستاها و مناطق دورافتادهتر بیشتر است و بهعبارت بهتر در اجتماعات کوچکتر «معلولیت»، برچسب دردناکی است که گاهی حتی میتواند شانس ازدواج را بهویژه از دختران خانوادههای دارای عضو معلول نیز بگیرد. بیآنکه جوانب دیگر ماجرا در نظر گرفته شود.
فرهنگ جامعه نیازمند اصلاح است
فریبا قدیانی مادر دو پسر دوقلوی ناشنواست. او میگوید: پسرهایم بزرگ شدهاند و به زودی دیپلم میگیرند، در تمام این سالها خودم یک تنه برای تحصیل و درمان بچهها دوندگی کردهام. گرفتن نوبت جراحی، مراقبتهای بعد از عمل، خرید داروها، مذاکره با مدرسه برای اینکه پسرها در ایام نقاهت در خانه درس بخوانند و… همه به عهده من است اما پدرشان هنوز معلولیت آنها را از چشم من میبیند.
قدیانی میافزاید: فرهنگ جامعه در این خصوص که مادرها را مقصر معلولیت فرزندان میداند باید تغییر کند. پدر و مادرها در بروز معلولیت فرزندانشان به یک اندازه سهم دارند و البته همان سهم هم غیرارادی است.
ادارات دولتی، رابط ناشنوایان ندارند
مجتبی شهیدی از افراد کمشنوایی است که به کمک سمعک میشنود. او از اینکه هیچ یک از ادارات دولتی، مدارس و دانشگاهها الزامی برای داشتن اقلا یک کارمند مسلط به زبان اشاره ندارند ناراحت است.
شهیدی میگوید: این غفلت دولت به قیمت انزوا و به حاشیه رانده شدن جامعه ناشنوایان تمام شده است. هیچ فرد ناشنوایی قادر به انتقال مفاهیم مورد نظر خود در ادارات دولتی نیست و هیچ سازمانی هم جای خالی این مسأاله را درک نمیکند.
به گفته شهیدی افراد ناشنوا مجبورند به کمک نوشتن بخش ناچیزی از خواستههای خود را تفهیم کنند و البته پیش شرط همین امر هم در حوصله و وقت داشتن کارکنان دولت است، بنابراین زبان اشاره باید مانند سایر زبانهایی که در سیستم آموزشی آموخته میشوند آموزش داده شود تا ناشنوایان در جامعه مستأصل رها نشوند.
خدمتی، به قیمت آبرویم نمیخواهم
روحاله فولادی صاحب یک دختر چهار ساله است که مطلقا ناشنواست. او کارگر فصلی است و دستمزد ناچیزی دارد. فولادی میگوید: قبل از تولد دخترم آزمایش ژنتیک ندادیم و هاله ناشنوا به دنیا آمد. به ما گفتند منشأ معلولیت هاله عوامل ژنتیکی است و برای فرزند بعدی حتما باید آزمایش بدهید.
او ادامه میدهد: اخیراً وقتی شنیدیم هزینه این آزمایشها رایگان شده به همراه همسرم به سازمان بهزیستی مراجعه کردیم اما به ما گفتند باید آزمون وسع را بگذرانیم. درباره این آزمون پرسیدیم و جواب دادند بررسی دارایی و زندگی ما، مدنظرشان است. من هم این کار را قبول نکردم. دلم نمیخواهد کسی بیاید راجع به دارایی من از هماسایهها چیزی بپرسد. خدمتی که به قیمت آبرویم تمام شود را نمیخواهم.
رقیه بابائی
1 دیدگاه
علی پارساپور
با سلام
اینکه گفته اید
جمعیت ناشنوایان ایران ۵۲۰ هزار نفر است که جمعاً ۱۷درصد آمار معلولان ایران را تشکیل میدهد
قسمت ۱۷درصد
با آمار ۱۰ میلیونی مطابقت ندارد
لطفاً این مطالب را بخوانید
معاون بهزیستی: با تعریف جهانی 10 میلیون معلول داریم
https://www.irna.ir/news/83184421/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-10-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%85
معلولان قربانی ابهامات آماری – ۱۱ خرداد ۱۳۹۸
https://plus.irna.ir/news/83336157/%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C
#آمار معلولیت های ناشی از تصادف
https://berangesabz.ir/amar/