✅برنامههای هفته فرهنگی قزوین منهای توجه به امور شهروندان دارای معلولیت برگزار شد.
۹ شهرویور ماه، روز قزوین بود. شهرداری قزوین با برگزاری برنامههای فرهنگی متنوعی، یک هفته را به این مناسبت گرامی داشت. شهر، رنگ عوض کرد، کوچه و خیابانها پر شدند از تبریک و تبلیغ، برنامه پشت برنامه و مسئولان شهرداری در تکاپو بودند تا از شهروند، گردشگر، هنرمند، خواننده و… پای همه را به این برنامهها باز کنند تا از کوچک و بزرگ همه متوجه «هفته فرهنگی قزوین» شوند.
این در حالی بود که « فقدان رویکرد مبتنی بر حضور شهروند معلول» تکهی دور مانده از این پازل فرهنگی؛ بخشی از این اقدام را ناتمام گذاشت و همچون روال گذشته بر «حقوق شهروندان دارای معلولیت» قلم فراموشی کشید.
✅شهرداری به استقبال معلولان نمیرود
همانگونه که از نام «هفته فرهنگی قزوین» برمیآید انتظار این است که شهرداری همان اندازه که به دنبال کشاندن گروههای مختلف اجتماعی به برنامههای آن است باید به همان میزان نیز به استقبال شهروندان دارای معلولیت رفته و شرایط را برای حضور این گروه در تمام فضاها و برنامهها مهیا کند اما این مهم هنوز آنگونه که انتظار میرود مورد توجه قرار نمیگیرد.
با اینکه شهرداری، متولی امر مناسبسازی و دسترسپذیری شهری است و با توجه به اینکه حضور اجتماعی معلولان ارتباط تنگاتنگی با این مقوله دارد، با اینحال شهر کماکان آماده حضور این افراد نیست و اهتمام جدی برای کشاندن معلولان به بطن جامعه دیده نمیشود.
اگرچه تلاش دستاندرکاران برخی از برنامههای این هفته فرهنگی، به ویژه در انتخاب سالن برگزاری «اختتامیه جشنواره طنز عبیدزاکان» که فضایی نسبتاً مناسبسازی شده بود، شایسته قدردانی است اما کفایتکننده نیاز طیف چندهزار نفره معلولان قزوینی نیست.
در تعیین مکان برگزاری بسیاری از برنامههای هفته فرهنگی قروین حتی احتمال حضور یک معلول هم نتوانست در چیدمان مبلمان برنامهها مداخلهگر باشد و باز هم شهروندان دارای معلولیت بدون آنکه بدانند و بخواهند از شرکت در چنین فضایی محروم شدند.
«برگزاری نمایشگاه خوشنویسی» در محل نگارخانه سازمان فرهنگی-ورزشی شهرداری قزوین یکی از برنامههای فرهنگی این هفته بود. نگارخانهای که در زیرزمین این سازمان قرار دارد و دستکم 20 پله با شیب تند طبقه همکف را به آن وصل میکند، این در حالی است که بیش از 4 ماه است دگمه انتخاب طبقه زیرزمین در صفحه کلید آسانسور این ساختمان غیرفعال شده است.
✅آسانسور طبقه زیرزمین سازمان فرهنگی- ورزشی غیرفعال است
موضوع از جایی آغاز میشود که در هفته فرهنگی و در خلال برگزاری برنامههای منظور شده برای آن در سازمان فرهنگی- ورزشی شهرداری قزوین به یکی از شهروندان معلول که برای بازدید از نگارخانه مراجعه کرده بود اجازه استفاده از آسانسور داده نمیشود.
این فرد که اتفاقاً از فعالان حوزه معلولان است در خلال حقخواهی خود متوجه میشود آسانسور این ساختمان در طبقه زیرزمین به محلی که در اختیار یکی از هیأتهای ورزشی قرار گرفته باز میشود و به گفته مسئولان این سازمان از چهار ماه پیش تاکنون قابل استفاده نیست.
وی با توضیح شرایط و نیازهای معلولان و همچنین با اشاره به وظایف شهرداری در زمینه مناسبسازی فضاهای عمومی و شهری اقدام به مطالبهگری میکند که با برخورد تند مسئولان این سازمان مواجه میشود.
به مراجعه کننده معلول گفتیم بیا روی کول همکاران بنشین
معاون فرهنگی سازمان فرهنگی-ورزشی شهرداری قزوین درباره علت برگزاری این نمایشگاه در چنین فضایی آن هم بدون توجه به دسترسپذیری بازدیدکنندگان دارای معلولیت میگوید: از آنجا که نیمی از فضای زیرزمین در اختیار یک هیأت ورزشی قرار دارد آسانسور به سمت دفتر کار این هیأت باز میشود و برای استفاده مجدد از آسانسور باید پارتیشن جداکننده فضای کار هیأت را عقبتر از محدوده آسانسور ببریم تا آسانسور به نگارخانه باز شود.
صادق آریان در پاسخ به علت برخورد نامناسب به مراجعهکننده دارای معلولیت، توضیح میدهد: این فرد از عدم دسترسی به آسانسور ناراحت بود، ما به او پیشنهاد دادیم روی صندلی یا حتی کول یکی از همکاران بنشیند تا از پلهها او را به نگارخانه ببریم اما او قبول نکرد و گفت: تردد همراه با حفظ شأن و شخصیت حق مسلم شهروندان معلول است، حتی اگر یک معلول را هم با کول گرفتن پایین ببرید با باقی مراجعهکنندگان چه خواهید کرد؟
وی در توضیح دلایل برخورد تند خود با مراجعه کننده دارای معلولیت که قصد بازدید از نگارخانه را داشت و مطالبهگر حقوق معلولان بود، میگوید: درست است که معلولان صاحب حق و حقوقی هستند اما فرد مراجعه کننده با مطالبهگری خود فضای کار مرا متشنج کرد، من از این بابت از وی شاکی هستم و این مسأله را به مشاور شهردار در امور معلولان نیز انتقال دادم.
آریان در پاسخ به علت تأخیر در رفع مشکل مربوط به عدم استفاده از آسانسور طبقه زیرزمین این سازمان در چندماه گذشته میگوید: من حدود40 سال سابقه کارفرهنگی دارم و در این شهر بنای تمام کارهایم را با مناسبسازی گذاشتهام، درست است که آسانسور ساختمان در حال حاضر قابل استفاده نیست اما ما الان پارک مقابل استانداری را برای معلولان کاملا مناسبسازی کردهایم.
وی در پاسخ به این مطلب که موضوع پارک از آسانسور جداست و نمیتوان مناسبسازی یکی از این دو را به حساب دیگری گذاشت، اظهار میکند: با اینکه ساختمان این سازمان برای آحاد مردم قابلیت دسترسی دارد اما من در 5 سال گذشته اولینبار است که میبینم یک فرد با دو عصا به این سازمان مراجعه کرده. من به آقای رجبی هم گزارش دادم قرار نیست اگر معلولان مطالبهگری خود را با ایجاد تشنج مطرح کنند.
این مسئول نسبت در حالی از ایجاد تشنج در فضای کاری خود ناراحت است که شهرداری نه تنها در ساختمانهای زیرمجموعه خود بلکه در خصوص تمام ساختمانهای سطح شهر موظف به رعایت مناسبسازی و پیشگیری از صدور مجوز برای ساختمانهای متخلف است، بنابراین بخش اعظم منشأ عصبانیت معلولان در بیتوجهی و نادیده گرفتن حقوق آنهاست و بهعبارت دیگر مقصر اصلی این تشنج دستگاههای متخلف هستند.
✅سرنخ عدم حضور اجتماعی معلولان در دست شهرداریهاست
وقتی ردپای عدم حضور اجتماعی معلولان را در تمام دهههای گذشته دنبال کنی بدون تردید از مقابل شهرداریها سر درمیآوری. جایی که از قضا داعیهدار امر مناسبسازی است و برابر قانون وظیفه دارد شهر را بهگونهای آماده کند تا زمینه حضور و دسترسی برای آحاد جامعه فراهم شود.
اما شواهد چیز دیگری میگویند. عدم تعبیه مبلمان شهریِ متناسب با نیازهای معلولان، همواره به حضور کمرنگ این طیف دامن زده و در نتیجه موجب مغفول ماندن حقوق و قوانین آنان شده و حضور معلولان در بستر جامعه را به حاشیه رانده است، بهگونهای که حالا وقتی از حق و حقوق این افراد سخن میگوییم تعجب برخی از مدیران چاشنی بیتوجهیشان میشود.
دیدگاه مدیران در برگزاری همایشها این است که هرگز احتمال حضور حتی یک فرد معلول را نمیدهند و شرایط را برای افراد عادی پیشبینی میکنند، در نتیجه معلولان در اثر عدم دسترسی به فضاها یا اساساً مراجعه نمیکنند و یا در صورت مراجعه و عدم توانایی برای عبور از موانع سرخورده شده و مکان مورد نظر را ترک میکنند، از همینرو قوانینی که به احیای حقوق آنها مربوط میشوند کماکان خارج از دایره توجه باقی میمانند و سالها بعد وقتی از حق مسلم معلولان در این زمینه صحبت به میان بیاوری مانند این است که از مطلبی غیرعادی سخن میگویی…
رقیه بابائی