طی چند سال گذشته، «بِرِکسیت» و بحران آب و هوا از موضوعات غالب مورد بحث در محافل سیاسی بودهاند که هر دو، موضوعات مهمی به شمار میروند. اما در میان این موضوعات غالب، آیا صدای افراد دارای معلولیت نشنیده گرفته شده است؟
در انتخابات اخیر بسیاری از موضوعات مورد بحث قرار گرفت، اما از کسانی که معلولیت آنها نه تنها بر زندگی روزمره بلکه بر توانایی رای دادن آنها تاثیر دارد، کمتر یاد شد.
دادههای دولت نشان میدهد که در انگلستان 13.9 میلیون فرد دارای معلولیت وجود دارد که 22 درصد از جمعیت را تشکیل میدهند؛ یعنی، بیش از یک در پنج. کسانی که مشکلات شنوایی دارند از چالشهای بیشتری برای ارتباط با دیگران رنج میبرند؛ مطلبی که رایدهندگان ناشنوا در انتخابات اخیر، وقتی بسیاری از ویدئوهای سیاسی زیرنویس نداشت، مطرح کردند.
«هکتور مینتو»، مدافع جامعیت و مبلغ ارشد فناوری مایکروسافت برای دسترسپذیری، گفت: در یک مسابقه تنگاتنگ، پیامهایی که شما به افراد ناشنوا یا کمشنوا میرسانید کمی تفاوت دارد. انجام این کار آسان است.
به عنوان کسی که با این هدف در کار روزمره تلاش میکند، با او کاملا موافقم. در حال حاضر، من از یک بانوی جوان پشتیبانی میکنم که اختلال شنوایی جدی دارد، بنابراین با نرمافزار «فیستایم» از مترجم زبان اشاره بریتانیایی استفاده میکنم که اشارههای او در تلفن را برایم ترجمه میکند. به او در زمینه مسکن کمک میکنم. او یک زن قوی و سختکوش است که با تبعیضهای بیرحمانهای که افراد دارای معلولیت با آن روبرو هستند، آشناست. من همچنین به سه خانواده دیگر که هر کدام بیش از دو فرزند ناشنوا دارند، کمک میکنم؛ خانوادههایی که در زمینه مسکن و دیگر مسائل مهم به حمایت نیاز دارند.
کار کردن با افرادی که میتوانند قدرت را در نادیده گرفتن نادانی و خیره شدنهای بیپایان دیگران هنگام تلاششان بیابند، مایه خرسندی است.
حتی زبان اشاره نیز مشکلاتی دارد؛ زیرا زبان اشاره بریتانیایی با زبان اشاره انگلیسی متفاوت است. به عنوان مثال، صالح، که 24 ساله و ناشنوا است، به زبان اشاره بریتانیایی مسلط است، اما به دلیل اختلاف گرامر و واژگان این زبان با زبان اشاره انگلیسی، با انگلیسی دچار مشکل میشود. او گفت: من به زبان اشاره بریتانیایی مسلط هستم اما مردم متوجه نمیشوند که این زبان با انگلیسی متفاوت است و درک آنها برای من دشوار است.
اگر چه ما در حال ترک اتحادیه اروپا هستیم، فراموش نمیکنیم که اتحادیه اروپا منجر به تدوین قانون حقوق معلولیت در انگلیس شد. در سال 1995، هنگامی که انگلستان برای اولین بار قانون تبعیض معلولیت را تصویب کرد، من در انتظار فرزند اولم بودم. در آن زمان، با یک مادر باردار دارای معلولیت آشنا شدم که از این قانون جدید که میتوانست به او در محیط کار کمک کند احساس آسودگی میکرد، زیرا حمل و نقل، استخدام، تحصیلات و سایر خدمات را شامل میشد.
اما باید همیشه حواسمان به شرایط و محدودیتهای یک قانون باشد ـ قانون تبعیض معلولیت از شرکتهایی با کمتر از 20 کارمند در صورت تبعیض نسبت به یک کارمند به دلیل معلولیت، حمایت میکرد که به همین دلیل بخشنامه رفتارِ یکسان در استخدام و شغل در سال 2000 بخش پیشگامانهای از قانون اتحادیه اروپا بود. این قانون از کارمندان در برابر تبعیض مستقیم و غیرمستقیم محافظت میکرد و دیگر از مشاغل کوچکتر پشتیبانی نمیکرد.
در سال 2004، بریتانیا مجبور شد قانون تبعیض معلولیت را تطبیق دهد و حقوق قویتر و صدای بیشتری به افراد دارای معلولیت بدهد و در سال 2015، قانون اروپایی دسترسپذیری اطمینان داد كه محصولات و خدمات باید برای افراد دارای معلولیت دسترسپذیر باشد. یکی از دوستان نزدیکم، «کِلر هاروی»، مشاور پارالمپیک و تمایزها، گفت: دهه گذشته برای افراد دارای معلولیت پر از فراز و فرود بوده؛ فرازها عبارتند از: افزایش انتخاب چگونه حمایت شدن، افزایش آگاهی از سلامت روان و معلولیتهای ناملموس که در سال 2012 در دستور کار مباحث معلولیت قرار گرفت. اما فرودها شامل تغییر در مزایا، محدودیتهای تحصیلی، افزایش تبعیض و جنایت ناشی از نفرت و گسترش شکاف شغلی، سطحی از ترس و ناامیدی را نیز به وجود آورد. امیدوارم هرچه قانونگذاری و جامعه به جلو پیش میرود، ما بر توانمندسازی افراد دارای معلولیت تمرکز کنیم تا بتوانند به طور کامل به عنوان بخشی از یک جامعه گستردهتر و نه یک زیرمجموعه، مشارکت داشته باشند و پیشرفت کنند.
اگر دولت، سیاستمداران و قانونگذاران میخواهند قوانینی تصویب كنند كه به طور مستقیم بر میلیونها فرد دارای معلولیت در كشور ما تاثیر بگذارد، آیا این خواسته ناحقی است كه باید صدا و تجربیات افراد دارای معلولیت بلند و واضح، شنیده و دیده شود؟
ترجمه سمیه جعفری