روز سه شنبه 26 خرداد ماه 1394 (28 شعبان 1436) حادثه بینظیر در تاریخ فرهنگ ایران به وقوع پیوست و کتاب حجیم تاریخ جامع ایران در مرکز همایشهای دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در دارآباد تهران رونمایی شد و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت.
جناب آقای بجنوردی رئیس مرکز دائرةالمعارف و استاد عالیمقام این حقیر جناب آقای دکتر سجادی بیشترین زحمات را برای تألیف این اثر در طول 14 سال متحمل شدند. البته نام و یاد آن در تاریخ ایران زمین ماندگار خواهد شد و همواره نسلها در سدههای متوالی متذکر این خدمت بزرگ هستند.
تاریخ ایران تألیف شده در دانشگاه کمبریج معروف به تاریخ کمبریج ایران بیش از نیم سده، به عنوان مهمترین رفرنس و مرجع برای پژوهشگران علاقهمند به تاریخ ایران بوده است. این اثر به زبان انگلیسی و با این مشخصات منتشر شده است:
The Combridge History of Iran, London, Combridge University Press, 1968, 4 Vol.
سرویراستاران این اثر عبارتاند از W.B. Fisher استاد جغرافی در دانشگاه دور بام؛ A.J. Arberry استاد رشته ادبیات عرب در دانشگاه کمبریج؛ Hatold Bailey استاد ادبیات سانسکریت دانشگاه کمبریج؛ J.A. Boyle استاد مطالعات ایرانی دانشگاه منچستر؛ Basil Gray کارمند بخش ایران در موزه ملی بریتانیا؛ A.k.s. Lambton استاد ادبیات فارسی در دانشگاه لندن؛ L. Lockhart استاد در کالج کمبریج؛ P.W. Avery استاد ادبیات فارسی در دانشگاه کمبریج.
این کتاب به صورت مجموعه مقاله و شامل دهها مقاله از دوره ایران باستان تا دوره معاصر است. مقالات اغلب توسط مستشرقین ایرانشناس تدوین شده است.
این کتاب تاکنون چند چاپ داشته و همواره به عنوان یک اثر مرجع استفاده شده است. درباره تاریخ ایران از غرب چند اثر دیگر هم هست که مشهورترین آن کتاب زیر است:
A Literary History of Persia, Edward Browne, London, Combridge University Pree, 1956. 4 Vol.
نیز کتاب زیر هم تا حدی مشهور است:
A History of Persia, Percy Sykes, London, 1916, 2 Vol.
ایرانیان نیز کارهای فراوان برای تألیف تاریخ ایران داشتهاند، مانند تاریخ ادبیات در ایران از ذبیح الله صفا. نیز استاد سجادی در مقدمه تاریخ جامع، از کارهای تواریخ ایران یاد کرده است.
اهمیت تاریخ جامع ایران وقتی معلوم میشود که به آثار مزبور مراجعه شود و بخشهایی از این آثار دقیقاً مطالعه گردد. حداقل این آثار که صدها مقاله، پایاننامه و کتاب بر مبنای آنها تألیف شده توسط کارشناسان ایران و بومی ایران تألیف نشده است.
2.
مراسم سه شنبه که به عنوان یک روز تاریخی در فرهنگ ایران و احتمالاً جهان ماندگار خواهد شد با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید آغاز شد. سپس کلیپی درباره ایران و تاریخ نگاری برای ایران پخش شد. رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، سید کاظم موسوی بجنوردی پشت تریبون رفت و گزارشی از تألیف تاریخ جامع عرضه کرد. برنامه بعد مراسم رونمایی از این اثر بود که توسط آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد مسجد جامعی، علی جنتی وزیر ارشاد، نعمت زاده وزیر صنابع، امیر صالحی رئیس کتابخانه ملی ایران و چند تن دیگر انجام شد. در ادامه آقایان هاشمی رفسنجانی، علی جنتی، فتح الله مجتبایی، صادق سجادی سخنرانی نمودند. در سخنرانیها نکات مهمی هست که خود سوژه چند گزارش و مقاله است. به ویژه در سخنان آقای هاشمی چند نکته کلیدی هست که در روزهای آینده به آن میپردازم.
3.
دو فراز قبل مقدمه برای ورود به مبحث معلولین و معلولیت در تاریخ جامع ایران است. وصف جامع اشاره دارد که حداقل مباحث مهمّ و کلیدی در این کتاب مطرح شده است. معلولین به لحاظ جمعیت همیشه قشری قابل توجه بودهاند. نسبت به هنرمندان، ادباء، فلاسفه، فقهاء معلولین جمعیت بیشتری را شاملاند؛ همچنین از نظر کیفیت نسبت به بسیاری از اقشار جامعه ایران امتیازهایی دارند. بررسی این قشر با انواع شاخصهای اجتماعی، برای مثال تجزیه و تحلیل معلولین با شاخص تأثیرگذاری در تمدن و فرهنگ سازی، معلولین از همه طبقات و اقشار مهمتراند؛ نیز فراگیری معلولین در همه گروهها و اقشار جامعه و داشتن هسته اصیل نخبگان در همه دورهها، انگیزه و باعث طرح این پرسش است: جایگاه واقعی معلولین در ادوار مختلف تاریخ ایران چرا در تاریخ جامع ایران گزارش نشده و به آن حتی اشاره هم نشده است؟
انتظار معلولین از سرویراستار محترم دوره اسلامی جناب دکتر سید صادق سجادی به این پرسش پاسخ فرمایند و نظر ایشان برای ما معلولین بسیار محترم و عزیز است.
روز سه شنبه دفتر فرهنگ معلولین یک دوره از این کتاب را خرید کرد. دوست داشتیم یک دوره به معلولین اهدا میشد و از فشار بار مالی بر این قشر کاسته میشد. با این حال چون فکر میکردیم حتماً در فصولی و مقالاتی به معلولین و موضوعات مرتبط به معلولین پرداخته شده، از اینرو با زحمت خرید شد و تا پاسی از شب تمامی مجلدات (حدود بیست هزار صفحه) مطالعه و به هنگام مطالعه یادداشتها و ملاحظاتی نوشته شد. دوست داریم، این ملاحظات را تقدیم محضر سرویراستار محترم جناب دکتر سجادی نماییم. در مورد دوره قبل از اسلام با اینکه جای کار هست ولی فعلاً حرفی نداریم؛ مهمّ دوره اسلامی است.
ملاحظات هر جلد به تفکیک تقدیم میگردد و امیدواریم این نکته سنجیها حمل بر نقد و انتقاد از این کار سترگ نگردد بلکه چون ذاتاً محبّ شما و عاشق این پروژه هستیم برای تکمیل آن، پاره مطالب تقدیم میگردد.
جلد بیستم (تاریخ اجتماعی، مذاهب و آیینها)
1- در فصل اول ادبیات شفاهی در تاجیکستان، به لطیفه، حماسه، درام، جشن، سوگواری، اسطوره، افسانه، چیستان و انواع شعر در تاجیکستان پرداخته شده ولی هیچجا از معلولین، از شعر معلولین و دیگر تلاشهای فرهنگی و ادبی معلولین در تاجیکستان سخنی میان نیامده است. شاعران نابینای بزرگی مثل رودکی که به تاجیکی بودن آن اذعان شده (ص6) از این منطقه بودهاند؛ حتی امروزه جریان ادبی نیرومند در جامعه نابینایان تاجیکستان جریان دارد، اما اشاره به آن نشده است. ما معلولین از مؤلف این مقاله دانشمند عزیز روشن رحمانی انتظار داشتیم، حداقل یک جمله مینوشت، مثلاً چنین مینوشت: «رودکی شاعر نابینایی که در سرنوشت فرهنگ و ادب فارسی مؤثر بود». بهرحال انتظار جدی داریم در ویرایش آتی به تلاشهای معلولین در فرهنگ و ادب تاجیکی توجه شود.
2- در فصل دیگر به خوارج ایرانی و فرقههای انشعابی از خوارج که بعضاً تابعان بسیار کم و حتی انگشت شمار داشتهاند اشاره شده است و در فصول دیگر به شیعه و انشعابات آن، به ایزدیها، صائبین، بوداییهای ایران اشاره شده و بیش از چهارصد صفحه درباره این جریانها مطالب سودمندی گزارش شده است. ولی هیچجا از نقش و جایگاه معلولین اشاره نشده است.
در همه مذاهب از جمله تشیع معلولین سهم بارز در توسعه آموزههای مذهبی داشتهاند. در بین یاران ائمه(ع)، نابینا و ناشنواهایی بودند که تمام قد در خدمت اهداف ائمه(ع) بودند. عبدالله عفیف ازدی نابینایی که پس از شهادت امام حسین(ع) یک تنه جلوی ابن زیاد در مسجد کوفه ایستاد و او را رسوا ساخت و بالاخره شهید شد (مقتل الحسین(ع)، سید عبدالرزاق مقرم، ص 337-340). در دورههای بعد هم معلولین در زمینه گسترش تشیع مشارکت جدی داشتهاند.
غلات جمعیتی کمتر از معلولین و تأثیر آنها هم به اندازه معلولین نبوده است ولی نویسنده محترم چند صفحه درباره غلات دارد ولی یک سطر درباره معلولین ندارد. البته تأثیر معلولین مثبت بوده و مثل غلات تأثیر منفی نداشتهاند.
3- در بخش پیوستها به وسایل ارتباطی در ایران مثل رادیو و تلویزیون؛ به پول، صرافی، بانکداری؛ به تاریخ دریانوردی پرداخته شده است. در رادیو به برنامههای کودک، داستان شب و غیره پرداخته است (ص 484-488). تأثیرات رادیو بر توسعه مدنیت در جامعه ایرانی را به خوبی بیان کرده است (ص 486-487)؛ اما جایی از برنامههای رادیو یا تلویزیون برای نابینایان یا ناشنویان بررسی و گزارش نشده است و تأثیر این رسانه در ارتباطات و دیگر جنبههای اجتماعی و فرهنگی معلولین اشاره نشده است.
لازم به ذکر است جبار باغچه بان و دیگران حداقل بعد از سال 1300، مراکز و مدارس متعدد برای معلولین راهاندازی کردند و با افتتاح رادیو در 1317، گروههای معلولین رشد لازم برای اجرای برنامه در رادیو را داشتند، زیرا فعالیت آنها حداقل دو دهه زودتر شروع شده بود.
آقای دکتر محمد خزائلی نابینای مطلق و نماینده اراک در مجلس شورای ملی و صاحب تألیفات متنوع و مرجع در گسترش برنامههای معلولیتی در رادیو و تلویزیون مؤثر بود. بالاخره تاریخ تحولات امور معلولین در ایران کمتر از تاریخ دریانوردی قطعاً نیست و میتوانستید یک فصل با عنوان تاریخ فرهنگ معلولین ایران مطرح کنید. مستحضر هستید اینگونه موضوعات علاوه بر اینکه موجب خوشنودی بخشی از جامعه است تأثیر بسیار زیاد در جامعه بینالملل دارد و این اثر و نویسندگان و مجری آن به عنوان مدافع حقوق اقشار آسیبپذیر معرفی میشود و موجب توجه جامعه جهانی به مرکز دائرةالمعارف میشود.
جلد هشتم (آلبویه تا سلاجقه)
4- ایرانیان در دولتهای آلبویه، غزنویان، سامانیان و بالاخره سلاجقه دستگاه حکومتی را اصلاح و کارآمد کردند. وزارت و دیوانها را از فرهنگ ایرانی اقتباس کردند و با تأسیس این نهادها، دولت را فعالتر کردند. نهادهای دولتی رسیدگی کننده به امور معلولین یعنی مثل بهزیستی در این دوره، در آن دوره هم بوده است. این مقالات میتوانستند درباره نهادهای معلولین نکاتی بیاورند.
جلد سیزدهم (تاریخ علوم و ادبیات)
5- صلاحالدین خلیل صفدی (درگذشت 767ق) مینویسد: «لا یُری اعمی لا و هو ذکیٌ». نابینا دیده نشد مگر اینکه باهوش و مبتکر بوده است (نکت الهمیان، ص83، چاپ احمد زکی) و فهرست بلندی از معلولین متخصص در مهندسی، نجوم، پزشکی، ادبیات، شعر و غیره را عرضه میکند. بنابراین معلولین در سرنوشت و در تحولات علوم مختلف در دوره اسلامی مؤثر بودهاند. تأثیر آنها هم گسترده و چشمگیر است، به طوریکه حق آنها است که گوشهای از تاریخ جامع ایران از خدمات آنها ذکری به میان آید و یادی از آنها بشود.
صفدی از انبیاء معلول یاد کرده است: اسحاق، یعقوب، ایوب و شعیب را معلول دانسته و دیدگاه کسانی که معلولیت انبیاء را غیر صحیح شمردهاند هم ردّ میکند (همان، ص 42-43). نیز مشاهیر و نخبگانی که در دوره رسالت و دوره امامت ائمه(ع) در فرهنگ جامعه مؤثر بوده و دارای معلولیت هم بودند.
در گزارشهای مندرج در متون تاریخی در دوره اسلامی، معلولین بیشترین تأثیر را در علوم داشتهند. علت و عامل اهتمام و رویکرد آنان به علوم را باید در سیره رسول خدا(ص) بررسی کرد. حضرت محمد(ص) نخستین پیامبری است که معلولین را در صدر مناصب اجتماعی نشاند و به آنان صدارت بخشید. عبدالله بن ام مکتوم که نابینای مطلق بود به عنوان مؤذن صبحگاهی و به عنوان جانشین خود در مدینه تعیین فرمود. چند روایت نبوی به طریق معتبر هست که حضرت تأکید به مؤذنیت بلال در مغرب و مؤذنیت عبدالله در صبح دارد و وظایف مسلمانان را به تبع اذان آنان مشخص فرموده است.
مؤذن در آن دوره، یک شخص نبوده بلکه یک منصب، یک نهاد بوده که تعیین وقت، تعیین قبله و فروع صلاة و صوم حداقل بر عهده او بوده است. راهنمایی مسلمانان در اینکه چه زمانی چه وظیفهای دارند بر عهده این نهاد بوده است. تصور بفرمایید نابینایی که قدرت دیدن ندارد باید از پلههای تنگ و باریک بالا میرفت و روی بام قرار میگرفت و در وقت خاص اذان بگوید. امروزه به دهها بهانه و دلیل، نابینا را به این منصب نمیگمارند. ولی رسول خدا(ص) خواست به تاریخ بفهماند که معلولین توانایی و ظرفیت انجام کارهای بسیار بزرگ را دارند. این نکات در متون تاریخی مندرج است ولی در کتاب تاریخ جامع ایران منعکس نشده است. با اینکه سزاوار بود از معلولین ایران که در سیر تحولات علوم مؤثر بودهاند، یادی میشد.
6ـ مقاله بلندی در باب تصوف در این جلد هست. متصوفه نابینا و صوفیان دارای دیگر معلولیتها در تاریخ ایران کم نبودهاند. مهمتر اینکه ادبیات فارسی دارای صور خیال بسیار زیبایی در زمینه واژگان و تعابیری مثل بصیر، بینایی و شنوایی دارند. مولوی در مثنوی اشعار بسیار در این زمینه دارد. نیز رودکی و بشار، سرّی قائنی، شوریده، خائف شیرازی، خزائلی، لاری، دهکردی و دیگر شاعران معلول که اشعار بسیار زیبا سرودهاند، بطوری که اینها را از ادبیات فارسی بگیریم چیزی نمیماند.
شاد زی با سیه چشمان شاد/ که جهان نیست جز افسانه و باد
ز آمده شادمان بیاید بود / وز گذشته نکرد باید یاد
باد و ابر است این جهان فسوس/ باده پیش آر هر چه بادا باد (رودکی)
***
هزار بوسه دهم بر سخای نامه تو/ اگر ببینم بر مهر او نگین تو را (رودکی)
***
چون تو را دید زردگونه شد/ سرد گردد دلش نه نابیناست (رودکی)
***
من که خاک است کنون مأوایم/ سرّیم، سرّی نابینایم (قائنی)
معلولین آبرو و حیثیت به ادبیات و ظرایف ادبی ایران بخشیدند، آیا سزاوار نیست حداقل با ذکر ابیاتی از آنها یاد آنها را گرامی نگاه داریم و آنها را به جهان معرفی کنیم. معرفی معلولین ادیب و شاعر و هنرمند به جهان چیزی به دامن آنها نمیافزاید امّا موجب افزایش هیبت و اعتبار تاریخ جامع میگردد.
جلد چهاردهم (تاریخ علوم و ادبیات)
7ـ یک مقاله بلند در این جلد درباره تاریخ علم حقوق در ایران است. این مقاله به شکلگیری و تأسیس و تحولات نهادهای حقوقی و تقنین در ایران پرداخته است، اما سخنی از قانونگذاری برای معلولین، تأسیس مراکز آموزشی نابینایان و تحولات آنها به میان نیاورده است. با اینکه از سال 1322 در مجلس شورای ملی، نهاد مقننه وارد مسائل حقوقی روشندلان و دیگر معلولین گردید تا امروز همواره قوانین و ثبت حقوق آنان رو به تحول و پیشرفت بوده است.
جلد شانزدهم (تاریخ علوم و ادبیات)
8ـ در این جلد مقاله بلندی درباره تأثیر زبان فارسی بر زبانهای متداول در شبه قاره و دیگر مناطق مطرح شده است. آیا مناسب نیست چند صفحهای هم به ارتباط زبان فارسی با خط و زبان بریل و زبان اشاره و شیوه گویاسازی منابع در ایران پرداخت؟
بریل یا خط برجسته برای نابینایان در دوره جدید در ایران پیشرفت قابل توجه داشت و نسبت به کشورهای منطقه از همه جلوتر رفته است.
اما در قرون هفتم قمری در آمد (دیار بکر امروزی که تا جنگ چالدران جزء قلمرو ایران بود) یک نفر به نام علامه زینالدین علی بن احمد خط برجسته شبیه بریل کنونی را ابتکار کرد. او در کودکی نابینا شده بود ولی با تلاش و پشتکار در علوم مختلف اسلامی تبحر پیدا کرد. او در سال 712ق درگذشت. صاحب تألیفات متعدد است. اما کتابهایی را با خط برجسته تألیف کرده بود، بطوری که با لمس حرف کلمات را قرائت میکرد (نکت الهمیان، ص 206-208) توجه کنید اگر این اختراع جای دیگر شده بود چقدر درباره آن تبلیغ میشد؟
گزارشهایی هست که ایرانیان در امور مختلف فرهنگی و معلولین ابتکارات داشتند. طرح این موارد در محافل علمی جهان موجب عزت و شوکت ایران خواهد شد.
9ـ تاریخ جامع ایران به تلاشهای ایرانیان در زمینه قرآن کریم، ترجمه و تفسیر قرآن پرداخته است. مستحضر هستید که مهمترین متن دینی در تمامی کتب دینی و آسمانی که از معلولین سخن گفته و از آنان دفاع کرده، 11 آیه نخست سوره اعمی (یا سوره عَبَسَ) است. ایرانیان در ترجمه و تفسیر این سوره حرفها و نکاتی دارند که قابل توجه است. سزاوار است این دیدگاهها منعکی میشد. برای نمونه در تفسیر نسفی متعلق به سده 5-6 قمری دیدگاههای قابل توجه آمده است (تفسیر نسفی، ج2، ص 1137-1138)
جلد نوزدهم (تاریخ هنر و اجتماعی)
10ـ در تاریخ جامع، انواع نمایشها، انواع هنرها هرچند کوچک معرفی و تحولات آنها تبیین شده است. لازم به ذکر است جبار باغچهبان و در بسیاری از مدارس ناشنوایان یا نابینایان، نمایش و تئاتر داشتهاند، نیز فیلمهای معلولین در ایران نسبت به همه کشورهای اسلامی، بیشتر است.
دهها فیلم که شخصیتهای محوری و قهرمانان آنها، معلولاند در ایران ساخته شده است. برخی از این فیلمها در جهان درخشیدهاند. اما تاریخ جامع از این قوت و ابتکار ایرانیان در عرصه معلولین گزارشی نداده است.
نتیجهگیری
ده نکته مزبور فقط محض تذکار عرض شد، قطعاً محورهای بیشتر هست که میتوان متذکر شد. از سروران گرامی، آقای بجنوردی و سجادی و دیگر دست اندرکاران این اثر مهم و تاریخی، خواهش و استدعا مینماییم نسبت به تلاشهای معلولین یا فعالیتهای درباره معلولین بیاعتنا نباشند. تاریخ ایران مملو از اقدامات انسانی است. روح مهربان، تساهل و تسامح و مداراگر ایرانی همواره برای دیگران الگو بوده است و موجب شده فرهنگ و جامعه ایرانی همواره پویا و پرتحرک باشد. در عرصه معلولین هم خدمات و فعالیتهای ایرانیان کم و اندک نیست؛ جامعه معلولین بزرگترین قشر اجتماعی در ایران است و از همه گروهها و اقشار، آمارشان افزونتر میباشد؛ نیز ذکاوت، خلاقیت، پشتکار، هوش سرشار معلولین، پیشرفتهای فراوان در علوم مختلف را به ارمغان آورده است. امروز نگاهی به دانشگاهها، حوزه علمیه، مراکز پژوهشی و علمی، نهادهای مدنی مثل شورای شهر بیندازید در همه اینجا نابیناها یا ناشنواها یا معلولین حرکتی را میبینید که با پشتکار فراوان تا سطوح عالی جلو رفته، مدرک دکترا گرفته و در رقابت با صدها افراد سالم گوی رقابت را ربوده و اکنون مشغول خدمت است. خواهش میکنم فقط چند ثانیه تمرکز کنید: یک نابینای مطلق چگونه توانسته تا دوره دکترا در رشته حقوق یا جامعه شناسی و حتی در رشتههای پزشکی پیشرفت کند و در مقطع دکترا از همه افراد سالم جلو بزند و در آزمون جامع همه را پشت سر بگذارد و اکنون در کرسی تدریس مشغول باشد؟ چگونه دهها عنوان کتاب به زبانهای مختلف را مطالعه کرده است؟ نابینای مطلقی در قم هست که در امتحان لمعه، رسائل و کفایه اول شد.
آیا تاکنون فکر کردهاید یک نابینای مطلق چگونه در رشته پزشکی به تشریح میپردازد و درس تشریح را با امتیاز عالی طی کرده است؟
ایران در طول تاریخ پس از اسلام شاهد عجائب بسیار بوده است، اما صحنههای مربوط به معلولین اعجاب برانگیزتر است. به همین دلیل تاریخ جامع ایران نباید خالی از این صحنهها باشد.
اگر از ما بپرسید، پیشنهاد و مستدرک و مکمل میدهیم حداقل در یک جلد کتاب میتوان فعالیتهای معلولین را معرفی کرد. اگر بفرمایید امکانپذیر نیست، حداقل در ویرایش جدید به فکر این موضوع هم باشید. البته تاریخ جامع ایران از منظرهای مختلف مهم و قابل تقدیر است. برای اولین بار چنین اثری عرضه میشود. اما اگر در هر بخش و در هر مقاله معلولین هم مطرح میشدند، تلألؤ این اثر در جهان چشمگیرتر بود.
منبع: وب سایت دفتر فرهنگ معلولین، 29 خرداد 1394.محمد نوری