30 هزار معلول، محروم از تحصیل
خیرین مدرسهساز، فعالان اجتماعی و کارشناسان در دومین همایش مقابله با فقر و نابرابری آموزشی از شرایط آموزشی برای کودکان با نیازهای ویژه گفتند
بیش از 47درصد کودکان معلول کشور، بیسوادند و تنها 11هزار معلول دارای تحصیلات عالیاند
یکپارچهسازی آموزشی، فراهم کردن شرایط تحصیل برای تمام دانشآموزان و توقف جداسازی آنها با دانشآموزان عادی، بخشی از صحبتهای کارشناسان و مسئولان در دومین همایش مقابله با فقر و نابرابری آموزشی با تمرکز بر موضوع فرصت برابر برای همه کودکان بود. بیسوادی 47درصد از کودکان معلول، موضوعی بود که در این همایش مطرح شد و نبودِ پذیرش در جامعه برای حضور این افراد بررسی و سیاستهای محدودیت غربالگری، نقد شد.
فاطمه مهاجرانی، دبیر همایش مقابله با فقر و نابرابری آموزشی، اولین سخنران بود. او با اعلام اینکه جامعه خیرین مدرسهساز کشور در کنار سایر سمنها در حوزه برابری آموزشی فعال است، گفت که در ایران معلولیت با محرومیت همسو شده است؛ اتفاقی که محرومیت را چندین برابر کرده است: «وجود دانشآموزان با نیازهای ویژه، به سایر کودکان یاد میدهد که معلولیت، بخشی از زندگی است و کودکان با نیازهای ویژه هم اعتمادبهنفس پیدا میکنند.»
علی ربیعی، خیر مدرسهساز و سخنگوی دولت دوازدهم که اولین مدرسهاش را در سیستانوبلوچستان ساخته است، سخنران بعدی بود. او گفت بدون تردید یکی از گروههای اجتماعی که ناخواسته در شرایطی قرار میگیرند و نمیتوانند از فرصتهای برابری استفاده کنند، معلولانند: «این افراد از آموزش گرفته تا تفریح در پارکها و حتی راه رفتن در خیابانها، با مشکل مواجهاند. دانش و تجربه به ما آموخته که اولین و درستترین مسیر، توانمندسازی است و سوادآموزی، نقطه آغاز در این مسیر است که میتوان از طریق آن از حقوق انسانی صحبت کرد.ِ» براساس اعلام او، بررسیها نشان میدهد 150هزار دانشآموز در مدرسه حضور ندارند، از این تعداد 30هزار نفرشان به دلیل معلولیت به مدرسه نمیروند: «پس از فقر، معلولیت عامل دوم محرومیت دانشآموزان از فرصتهای برابر آموزشی است.» به گفته ربیعی، زمانی که روی کودکان دارای معلولیت سرمایهگذاری میشود، هزینههای اجتماعی – اقتصادی هم کم میشود: «معلولیت بهطور ذاتی مانع پیشرفت افراد نیست، بلکه شرایطی که ما برای آنها مهیا میکنیم، میتواند منجر به محرومیت شود. آمارها نشان میدهد که بیش از 47درصد کودکان معلول کشور، بیسوادند و تنها 11هزار معلول دارای تحصیلات عالیاند. کودکان و افراد معلول باید با هم درس بخوانند اما متاسفانه نتوانستهایم این موضوع را در کشور، تبدیل به سیاستگذاری کنیم.» ربیعی در ادامه از نبود مدارس مناسبسازیشده به تعداد کافی، انتقاد کرد: «متاسفانه کالبد اجتماعی – فرهنگی مدرسه آمادگیهای لازم برای آموزش این کودکان ندارد، دبیران هم آمادگی ذهنی دراینزمینه ندارند. زمانی که مدارس را هم مناسبسازی میکنند به نازلترین سطح این کار انجام میشود، بنابراین نیاز است آموزشوپرورش دراینزمینه حمایت شود.»
وزیر پیشین کار، در ادامه درباره موضوع انگ اجتماعی نسبت به این افراد هم توضیح داد: «انگ اجتماعی با نگاه ترحم، بیشترین لطمه و آسیب را به دانشآموزان در مدرسه وارد میکند و همین موضوع منجر به دوری بیشتر این دانشآموزان از مدرسه میشود. نکته دوم خودباوری است. بنابراین قبل از اینکه مدارس را مناسبسازی کنیم، باید خانوادهها را توانمند کنیم. برخی از خانوادهها داشتن فرزند معلول را پنهان میکنند، این مسئله بهویژه در مناطق فقیرنشین بیشتر اتفاق میافتد چراکه این مسئله در فرهنگ ما هنوز پذیرفته نشده و میتوان گفت که در ارتباط با پذیرش افراد معلول در جامعه، نوعی بیفرهنگی وجود دارد.» او در ادامه از سیاستهای پیشگیرانه و غربالگریها انتقاد کرد: «ما در دورهای توانستیم بیش از 90درصد غربالگری بینایی و شنوایی را انجام دهیم و با هزار زحمت و مشکل، غربالگری ژنتیک را جا انداختیم. غربالگری مهمترین مسئله برای پیشگیری از ایجاد معلولیت است اما متاسفیم که ادراک درست و علمی از آن به دست نیاوردهاند و قطعاً نسلهایی که معلول به دنیا میآیند، مطالبه میکنند که چرا شما غربالگری ژنتیک را به مسائل دیگر متصل کردید.» به گفته او، بخشی از معلولان مربوط به تصادفات، حوادث ایمنی محیط کار و… هستند و دراینزمینه کشور نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری درست است.
مجید عبداللهی، معاون فنی و نظارت سازمان نوسازی توسعه و تجهیز مدارس کشور یکی دیگر از سخنرانان این همایش بود. به اعتقاد او، قبل از مناسبسازی مدارس باید شهرها برای حضور کودکان معلول، مناسبسازی شوند: «دوستان دارای معلولیت باید به ما بگویند که چه انتظاری از ما دارند. ما فضای مدرسه را برای حضور دوستان دارای معلولیت میسازیم اما توجهی به نیاز ذینفعان نمیکنیم. درحالیکه ما باید آنچه این افراد میخواهند، بسازیم. باید 20درصد از مدارس پذیرای این افراد باشند. نکته دیگر اینکه ما در قانون اساسی، اصل 30 قانون اساسی را داریم که بر دسترسی رایگان به خدمات آموزشی برای همه تاکید کرده است. بنابراین من هم در سازمان نوسازی مدارس آموزشوپرورش باید زمینهای برای کمک این افراد فراهم کنم و این گروه با کوچکترین مشکل جسمی باید بتوانند از فضای آموزشی استفاده کنند.» به گفته او، در دورهای تمرکز بر ساخت مدرسه بود بدون اینکه به نیازهای این افراد توجه شود. در گذر زمان، از سال 85 بهبعد به تدریج به دانشآموزان با نیازهای ویژه توجه شد، از آن زمان بود که در نوسازی مدارس این مسئله مورد توجه قرار گرفت. عبداللهی در ادامه با اعلام اینکه باید از قوانین و آییننامههای مربوط به حقوق معلولان استفاده کرد و تا جای ممکن این قوانین را پیش برد و براساس آن عمل کرد، گفت: «در حال حاضر در مناطقی از کشور، به طور میانگین سالانه 500 مدرسه با منابع خیران و اعتبارات دولتی، مناسبسازی میشود. مناسبسازی یعنی اگر معلولی به مدرسه میرود، حداقلهای دسترسی برای او فراهم شود. این اتفاق هم افتاده است.» به گفته او، سالانه در کشور 2500 تا 3000 مدرسه ساخته میشود که در تمام آنها مناسبسازی برای حضور معلولان در نظر گرفته شده و رعایت میشود. در کنار اینها هم سالانه حدود 40 تا 50مدرسه ویژه دانشآموزان استثنایی ساخته میشود که بهطور کامل مناسبسازی شدهاند؛ 70درصد از این مدارس هم از سوی خیران ساخته میشوند.
مصطفی میراحمدیزاده، مدیرعامل مؤسسه خیریه دارالاکرام هم در این همایش حضور داشت. او ابتدای صحبتهایش به فعالیتهای ارزشمند بدرالملوک امام -که عنوان مادر خیریههای ایران را دارد- اشاره کرد؛ خیر مدرسهسازی که عضو هیئتامنا و مدیر مؤسسه خیریه دارالاکرام بود و چند روز پیش در سن 98سالگی جانش را از دست داد. به گفته او، امام تا سهسال پیش هم در جلسات هیئتمدیره بهطور منظم شرکت میکرد. میراحمدیزاده در ادامه صحبتهایش به تحت پوشش قرار دادن 7500دانشآموز ازسوی این مؤسسه اشاره کرد و گفت: «این مؤسسه در 26-25دفتری که در سراسر کشور فعال است، این تعداد کودکان را تحت پوشش قرار داده است، بنابراین ما تعهد میدهیم در جایی که امکاناتش را در اختیار داریم، درصدی از این دانشآموزان با نیازهای ویژه را پوشش دهیم، بورسیه تحصیلی کنیم و خدماتی که برای سایر دانشآموزان ارائه میدهیم به صورت ویژه در اختیار آنها هم قرار دهیم.»
ادریس فتحی، نابینا و از خیران مدرسهساز است. او در بخشی از این همایش گفت که در ارتباط با آموزش کودکان دارای معلولیت باید دست از سر جداسازی برداشت و افراد با سایر نیازهای ویژه در کنار بقیه افراد باید بتوانند درس بخوانند. درست نیست که برای نابینایان یا افراد دارای اوتیسم، پارک ساخته میشود. این کار درست مانند این است که برای افراد مبتلا به کرونا پارک ساخته شود. این مسئله منجر میشود تا وقتی کودکی از کنار این پارک رد میشود، مادرش دستش را بگیرد و ببرد آن طرف.
مهشید خاکبازنژاد، از خیران مدرسهساز هم پشت تریبون رفت و ابتدا به فعالیت 20ساله جامعه ضایعه نخاعی بم اشاره کرد. به گفته او این جامعه توانست بسیاری از افرادی که در زلزله بم دچار ضایعه نخاعی شده بودند را مورد حمایت قرار دهد، چراکه آن حادثه افراد بسیاری را دچار این مشکل کرد: «همین فعالیتها منجر شد تا ما با کودکان کمبرخوردار فراوانی آشنا شویم و به آنها خدمات آموزشی بدهیم. اما مسئله این است که مناسبسازی فضای آموزشی در مناطق کمبرخوردار، بسیار ضعیف است و امکانات قابل توجه، برای کلانشهرهاست. شاید مدارس رمپ و امکانات اینچنینی داشته باشد اما وسایل ورزشی و توانبخشی وجود ندارد. این امکانات مخصوص شهرهای بزرگ است.» او از مسئولان خواست تا برای کودکان با نیازهای ویژه مناطق کمبرخوردار هم امکانات رفاهی آموزشی فراهم کنند. خاکبازنژاد در ادامه به اجرای طرح صبحانه دانشآموزی در استان کرمان اشاره کرد و گفت: «این طرح از بم شروع شد و بعد به جنوب کرمان و کل استان تعمیم پیدا کرد، دانشآموزانی در مدارس استثنایی وجود دارند که توانایی ایستادن روی پاهایشان نداشتند و تحت پوشش این طرح قرار گرفتند. ما در این طرح با لقمه نان، خرما و پنیر شروع کردیم و بعد به مادران آموزش دادیم و حالا خودشان وارد کار شدهاند.»
حمید طریفیحسینی، رئیس سازمان آموزشوپرروش استثنایی کشور هم سخنران دیگر این همایش بود. او به چالشهای ساخت مدارس برای این دانشآموزان اشاره کرد و نسبت به سیاستهای افزایش مدارس ویژه برای این افراد انتقاد کرد: «از نظر ما دانشآموزان برای خود یک هویت اختصاصی دارند و این هویت اختصاصی ایجاب میکند متناسب با شرایط و ویژگیهای فردی، شرایط آموزشی داشته باشند. اگر ما 16میلیون دانشآموز داریم، باید برای هرکدام از آنها با توجه به ویژگی، نیاز و استعدادهایی که دارند، شرایط رشد و شکوفایی فراهم کنیم. بنابراین درست نیست که به این دانشآموزان برچسبی زده شود اما ما بنا بر اقتضائات سازمانی مجبوریم آنها را در گروه استثنایی قرار دهیم.» براساس اعلام او 10 تا 15درصد جامعه درگیر معلولیت است، بنابراین باید از تمام ظرفیتها برای رشد این افراد استفاده کرد: «توسعه عدالت تربیتی یکی از شعارهای ماست و در این زمینه در 4بخش تمرکز کردهایم که یکی از آنها بهرسمیتشناختن حق بر تربیت است. سوال این است که آیا در نظام آموزشوپرورش این مسئله جاری است؟ ما سالهاست دراینزمینه فعال بودهایم. بخش دوم هم ایجاد دسترسی همگانی به این حق است. در حال حاضر 1750مدرسه خاص و استثنایی در کشور وجود دارد که در کنار مدارس عادی به دانشآموزان استثنایی خدمات ارائه میدهد. ما در دورافتادهترین مناطق کشور، مدرسه داریم، حتی در مناطق صعبالعبور بخشنامههایی فرستادیم تا دانشآموزان استثنایی در کنار افراد عادی درس بخوانند و فقط برنامه درسی خاص خودشان را داشته باشند. هرچند در برخی از مناطق به دلیل نبود فهم درست از موضوع، تصور میکنند که این دانشآموزان تنها باید در مدارس استثنایی درس بخوانند.» او به اهمیت یکپارچهسازی دانشآموزان اشاره کرد و گفت: «در این همایش بر موضوع جدا نکردن این دانشآموزان از سایر افراد تاکید شد. تلاش ما هم این بوده که اگر سیاستی در نظر گرفته میشود، کتابی تدوین یا مدرسهای ساخته میشود، از همان ابتدا اقتضائات این کودکان در نظر گرفته شود. متاسفانه تاکنون این کار انجام نشده است.» براساس اعلام او، یکی از اقدامات سازمان آموزشوپرورش استثنایی، مناسبسازی مدارس است. مشکل اینجاست که یک مدرسه ساخته میشود بعد گروهی از سازمان میروند و اصول مناسبسازی را اجرا میکنند. یک عدهای سیاستگذاری میکنند بعد تیمی از سوی سازمان فرستاده میشود تا سیاستها را منطبق با اصول مرتبط کند. یک برنامه درسی نوشته میشود بعد باید جایگاه دانشآموزان استثنایی در آن مشخص شود. طریفیحسینی ادامه داد: «برای چهار گروه نابینا، ناشنوا، طیف اوتیسم، افراد دارای معلولیت جسمی و حرکتی، همان برنامه درسی در نظر گرفته میشود که برای بچههای عادی وجود دارد. اما وقتی برنامههای درسی آماده میشود این مسائل نادیده گرفته میشوند. تلاش ما این است که در تمام ابعاد آموزشی، یکپارچهسازی انجام دهیم. معلمان باید چندمهارتی باشند و توانایی کار با تمام دانشآموزان را داشته باشند، ما به مدارس استثنایی لیبل میزنیم. میگوییم مدرسه اوتیسم، مدرسه نابینایان و… اگر من باشم اجازه ساخت مدرسه اوتیسم را نمیدهم. ما سپاسگزار خیران هستیم اما باید گفت که این 4 گروه، اصلاً نیازی به مدرسه خاص ندارند. آنها میتوانند در بخشی از یک مدرسه عادی با توجه به نیازشان درس بخوانند. یک کلاس تخصصی با یک معلم و برنامه درسی خوب، باید در نزدیکترین مکان آموزشی به دانشآموز وجود داشته باشد.» او گفت که دراین سالها بر طبل جدایی این دانشآموزان کوبیده شده است: «اول باید نوع نگاه را اصلاح کرد. 40هزار دانشآموز نابینا، ناشنوا، اوتیسم و دارای معلولیت جسمی و حرکتی داریم که از این تعداد 22هزار دانشآموز در مدرسه عادی اما با شرایط سخت درس میخوانند. ما باید بتوانیم آن 20هزار نفر دیگر را هم به مدارس عادی ببریم و شرایط تحصیلشان را فراهم کنیم. البته بخشی از این تعصبات مبنی بر حضور دانشآموز در مدرسه استثنایی به مدیران این مدارس برمیگردد که خانوادهها را به ثبتنام فرزندانشان در این مدارس تشویق میکنند. باید سازوکاری فراهم شود تا این دانشآموزان وارد مدرسه عادی شوند. ما دانشآموزی معلول جسمی و حرکتی داریم که در طبقه سوم یک مدرسه در اهواز درس میخواند. رتبه 25 رشته علوم انسانی امسال را یک دانشآموز مازندرانی که دارای معلولیت جسمی و حرکتی شدید بوده به دست آورده است؛ دانشآموزی که نمیتواند برای مدت زمان زیادی بنشیند و باید همیشه دراز بکشد.» او ادامه داد: «در اصفهان مدرسه اوتیسم ساخته شده و خانوادههایی داریم که از استان کهگیلویه و بویراحمد برای فرستادن بچههایشان به این مدرسه به اصفهان مهاجرت کردهاند. اصلاً نیازی به این کارها نیست. ما باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم. در شهر کرمان خوابگاهی زدهاند و یک دانشآموز ناشنوا از 300کیلومتر دورتر به آنجا رفته تا در رشته کامپیوتر درس بخواند. آیا در منطقه خودش نمیتوانست درس بخواند؟ چرا این کار را میکنند؟ چون میخواهند به جمعیت خوابگاه اضافه کنند. مدرسه میسازند و برای اینکه خالی نماند دانشآموز را از مناطق دور به آنجا میفرستند.» این مسئول در آموزشوپرورش بر ساخت یک مدرسه جامع برای تمام دانشآموزان تاکید کرد: «ما به امکانات تخصصی توانبخشی در مدارس نیاز داریم. باید نیازسنجی درستی صورت گیرد چراکه در هر جایی نیاز به ساخت مدرسه نداریم.»