داشتن فرزند برای هر زنی ازدوران کودکی یک رویا محسوب می شود. غریزه های مادری معمولا” قوی هستند و اشتیاق برای داشتن فرزند، اغلب از اولویت های مهم زندگی است.
احتمال دارد شما به عنوان یک زن مبتلا به آسیب نخاعی علاقه به داشتن فرزند داشته باشید. اما ممکن است فکرکنید که نمی توانید صاحب فرزند شوید یا اینکه بدن شما توانائی بارداری را ندارد. امکان دارد احساس کنید که به خاطر محدودیت های جسمی بعدازآسیب، دیگرنمی توانید وظایف یک مادررا انجام دهید. ولی واقعیت درست عکس این است. بسیاری اززنان نخاعی دارای فرزند هستند. آنان توانائی داشتن فرزند را بطورکامل دارند و ازنظر بدنی می توانند امکان بارداری و مادرشدن را داشته باشند.
وقتی که آنجلین درسال 1968 تصمیم به داشتن فرزندگرفت، هیچ کسی نمی دانست چه چیزی در انتظار اوست. درآن زمان اطلاعات درمورد ضایعات نخاعی بسیار ناچیز بود و حتی در مورد مسائل بارداری بعد از آسیب نخاعی خیلی کمتر. اما این موضوع باعث توقف آنجلین نشد. او همیشه برای رسیدن به اهداف خود راه حل هایی را پیدا می کرد. آنجلین در خاطرات خود چنین به یاد می آورد:”من در گذشته خیلی بی توجه بودم و درمورد کارهائی که قادر به کنترل آن ها نبودم، نگرانی زیادی نداشتم. روزها یم را سپری می کردم و هر کاری که دوست داشتم انجام می دادم. خانواده هم مشوق من بودند و با این فلسفه که زندگی می گذرد، گذران می کردیم و فکرمی کردیم هر آنچه که لازم باشد بعدا” انجام خواهیم داد”.
بعداز اینکه آنجلین ازدانشکده فارغ التحصیل شد، تصمیم گرفت با شخصی به نام دان ازدواج کند . کسی که حالا 35 سال است که شوهر او است. اومی گوید: ” ما درباره ناتوانی من یا در مورد داشتن فرزند صحبتی با هم نداشتیم. فقط می دانستیم که به هم علاقه داریم ومی خواهیم با هم ازدواج کنیم.”.زمانی که آنجلین باردارشد، او به خوبی با ناتوانی خود در زندگی تطبیق پیدا کرده بود. اعتماد به نفس او تاحدی بود که درمورد مادرشدن به خودش اطمینان داشت. او توضیح می دهد که ” وقتی نمی دانستم که چه اتفاقی خواهدافتاد، در مورد آینده و داشتن فرزند، هیچ نگرانی احساس نمی کردم. به اندازه کافی استقلال داشتم ومی دانستم که قادرخواهم بود با چالش هائی که فراروی من قرار دارند، مبارزه کنم “.
به مرور چالش ها فرارسیدند. یکی ازمشکلاتی که آنجلین درطول دروره حاملگی با آن مواجه شد، کاهش میزان حرکت او به دلیل افزایش وزن بود. این موضوع باعث شد که جابجائی او سخت ترانجام شود. مشکلات دیگری در کنترل فعالیت های زندگی روزمره وجودداشتند. برای مثال پوشیدن لباس و اجرای کامل اجابت مزاج برای او خیلی سخت ترشده بود. او با گذاشتن وقت اضافی برای هرکاری، به آرامی و محتاطانه مشکلات خود را حل می کرد. با وجود چالش های دوران بارداری، زایمان و وضع حمل او به آسانی انجام گردید. آنجلین و دان، تولد مری کلی، اولین دخترخودرا جشن گرفتند. سه سال بعد آنجلین دومین دخترخود را به دنیا آورد.او آلکساندرا نام داشت وبدون هیچ مشکلی متولد شد.
آنجلین و دان به عنوان یک پدرومادر راه هایی را برای تسهیل وظایف خود تعیین نمودند. دان، میزی ساخت که آنجلین می توانست ویلچرخودرا تا حدی زیرآن برده و بتواند کهنه های بچه را عوض کند. بعدها او اصلاحات بیشتری روی میز انجام داد وبابرش قسمت بالایی آن محلی را برای قراردادن وان بچه ایجاد نمود.درموقع خرید وانجام فعالیت های دیگر، آنجلین به این فکرافتاد که یک سیستم کمربند برای نگهداشتن وحفظ ایمنی بچه ها درآغوش خود درست کند. این سیستم به او کمک می کرد تا از سر خوردن بچه جلو گیری کند.
درحال حاضر، آنجلین سه نوه دارد و به زندگی مستقل و مفید خود ادامه می دهد. توصیه او به زنان نخاعی که می خواهند صاحب فرزند شوند، این است که: ” اجازه ندهید که نگرانی ها بر شما غلبه کنند و نگذارید که فرصت ها برای بدست آوردن چیزی که واقعا”به دنبال آن هستید، از بین برود. امکان دارد هرچیزی که می خواهید مطابق انتظار شما نباشد، ولی حداقل تلاش خود را بکنید و می توانید درجستجوی راه هایی باشید که به اهداف خود برسید”.
مترجم: مهندس عباس کاشی
مرکز ضایعات نخاعی جانبازان