چکیده
نگرش توحیدی والهی به مقوله ثروت و سرمایه داری یعنی رفتاری هماهنگ با فطرت انسانی در روابط اقتصادی جامعه این نگرش در سرمایه داری الهی مهمترین رکن مدیریت برسرمایه و منابع مالی و انسانی است. سرمایهداری الهی یعنی حاکمیت اندیشه توحیدی بر فعالیتهای اقتصادی جامعه و به تبع آن هدایت رفتارهای اقتصادی انسان (در زمینه مبادله، تولید، توزیع و مصرف) به سمت ارزشآفرینی و در نهایت ساخت یک نظام اقتصادی مبتنی بر قسط و عدل که هدف همه انبیاء الهی در نیل انسان به سعادت دنیوی و اخروی بوده است. این نوع اندیشه در سرمایه داری هدف از فعالیتهای اقتصادی را کسب حداکثر سود به هر قیمتی نمیداند بلکه خیراندیشی و عدالت خواهی را پایه حرکتهای مفید اقتصادی بیان میکند. رقابت، بازار، مالکیت خصوصی در نگاه سرمایهداری الهی ابزار رسیدن به منافع شخصی و سودجویی نیستند بلکه با توسعه پایدار و اصلاح الگوهای اقتصادی هماهنگ و آمیختهاند.
مقدمه :
شاید کمترین موضوعی که دنیای امروز به اهمیت آن در علوم اقتصاد و چالش های اقتصادی پرداخته است، تأثیر نگاه توحیدی بر تحولات اقتصادی در دوران تاریخ بوده است. از جمله تحولات نظام تولید، توزیع، مصرف، نظام مالیاتی نظارت ،کنترل اقتصادی، قانون گذاری و تعیین خط مشیهای اجرایی، قانونهای حمایتی، گسترش و توسعه اقتصادی، تجهیز بهینه و مدیریت منابع انسانی، توسعه بخش خصوصی و تعاونی، افزایش مشارکت و سرمایهگذاری و.. در کتابهای آسمانی علیالخصوص قرآن کریم مهمترین ماموریت پیامبران بعد از دعوت به توحید و یکتاپرستی اصلاح نگرشها و ساختار اقتصادی جامعه بوده است.
تشریح ماهیت سرمایه داری وجایگاه آن در معارف وحیانی
ثروت در نگاه قرآن عامل قوام نظام اجتماعی است. که صیانت از آن در برابر سفیهان جامعه و سپردن آن به دست متخصصان متعهد مهمترین وظایف اجتماعی در همه عصرهاست. (ولا توتوالسفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما….سوره نساء ایه 5) خداوند به وسیله سرمایه های مالی و سرمایه های انسانی در طول تاریخ امدادگر امتهای پیشینیان بوده است سرگذشت بنی اسرائیل در آیات قرآن گویای این حقیقت بزرگ است که چگونه اموال و ابناء بشر میتواند در رساندن یک امت به اهداف الهی و ومحل ظهور قرار گرفتن تحقق وعده های خداوند شود… (وامددناکم باموال وبنین…..سوره اسراء آیه 6) البته وبه طور حتم رابطه ی انسانها نسبت به امکانات مالی ومعیشتی از نوع مالکیت حقیقی نیست بلکه اعتباری بوده وهرگونه به دست آوردن وتصرف در مال در چهارچوب شریعت مجاز شمرده شده چراکه مالک حقیقی امکانات ومنابع خداوند است (وآتوهم من مال الله الذی آتاکم….سوره نور آیه 31)به گفته قرآن ثروت ابزاری برای تحصیل وبه دست آوردن تعالی اخلاق انسانی است نه اینکه هدف از زندگی کردن به دست آوردن ثروت باشد تمام منابع وامکانات ابزاری درجهت برآورده کردن حوائج انسان ونواقص بشر است هدف از آن رشد وکمال روح انسانی است نه صرفا برخوردار کردن هرچه بیشتر لذتهای نفس حیوانی که مطامع آن سیری ناپذیر است.(وابتغ فیما اتک الله الداره الاخره….سوره قصص آیه 76 ) از دیدگاه تعالیم قرآنی منابع وامکانات جهان ثروتی است همگانی که خداوند آن را در اختیار همه آحاد جامعه قرار داده است.
منابع ملی در هر سرزمین اموال شخصی افراد وگروه های سیاسی خاص نیست که انحصار آنرا به دست خویش بسپارند و عموم جوامع را از بهره مندی آن محروم کنند ومسبب نابودی محیط زیست شوند وحیات را برای تمام ساکنان زمین نا امن کنند.. (ولقد مکناکم فی الارض وجعلنا لکم فیها معایش قلیلا ماتشکرون سوره اعراف آیه 107) انسان از پی محدودیت ها سازنده شد انسان اگر محدودیت در دیدن نداشت میکروسکپ را اختراع نمیکرد اگر محدودیت در پرواز کردن نداشت هواپیما اختراع نمیکرد پس میتوان گفت محدودیت ومحرومیت عامل بالندگی وسازندگی بشر در طول تاریخ بوده است به استناد معنای کلمه (بلو ) به معنای آشکار کردن که خداوند به وسیله نقص هایی که در مال و جان انسانها قرار میدهد توانمندیهای پنهان آنها را آشکار میکند (ولنبلونکم بشیء……ونقص من الاموال والانفس….سوره بقره آیه 155) به اعتبار این نوع نگاه دارایی های افراد به میزان ظاهر کردن ظرفیت های وجودی ایشان است نه برحسب شانس و اقبال . (ورفع بعضکم فوق بعض درجات لیبلوکم فی ما اتکم…سوره انعام آیه 165)
نسبت انسان با ثروت اندوزی
نگاهی ریشه ای وعمیق به موضوع ثروت و سرمایه ما را به این نتیجه میرساند که بدترین نوع ارتباط با ثروت ارتباط حبی است به این معنی که ثروت محبوب انسانهاست واین محبوب است که در گذر زمان معبود انسان هم میشود و شکل ومحتوای اندیشیدن او را نیز تحت سلطه خود قرار می دهد.تا جایی که به هر قیمتی میخواهد برای محبوبش ومعبودش که ثروت باشد از تحقیر کردن دیگران نردبانی بسازد و از آن و بالا رود.در نگاه قرآن حب مال یک میل غریزی محسوب میشود چراکه انسانها به شدت به مال حب فراوان دارند (انه لحب الخیر لشدید…سوره العادیات آیه 8) وریشه این میل و حب شدید بخاطر نوع نگاه وجهان بینی آنها درباره زندگی است از آنجا که بین رفتار انسان ونوع نگاه او به عالم هستی ارتباط بسیار عمیقی وجود دارد می توان ویژگی های مکاتب اقتصادی جهان را به تناسب دریافتهاو برداشت های انها از خدا انسان وجهان هستی توصیف وتعریف نمود وآثار وتبعات آنرا نیز به میزان استحکام مبانی اندیشه واصول حاکم بر آن در نظام اجتماعی تحلیل وبررسی کرد. سرمایه داری یا کاپیتالیسم به عنوان اندیشه حاکم در نظام اقتصادی غرب بعد از عصر رنسانس با پذیرفتن الهیات طبیعی به جای الهیات کلیسا و محوریت قرار دادن انسان(اصالت فرد) به جای خدا.رفتار متفاوتی ازانحطاط معنوی وسقوط انسانیت با ابزار اقتصاد را به نمایش گذاشت.چنان که افراد آزادند تا از هر راه ممکن ثروت به دست آورند وهرگونه که خواستند مصرف کنند …ماحصل این اندیشه وبه تبع آن این رفتار اقتصادی جز ایجاد شکاف عمیقی بین توده های مردم.بالارفتن تبعیض طبقاتی.افزایش فقر و فحشاء.انحصار قدرت در دست افرادی خاص وشرکتهای چند ملیتی وکارتل های بزرگ نفتی را نداشته است….در مقابل آن مکتب اقتصادی اسلام که پرچم دار عدالت اجتماعی وبرابری حقوق افراد وحافظ ارزشهای انسانی است .محور قرار گرفتن توحید(خدامحوری) به جای انسان(اومانیسم انسان محوری در اقتصاد) را رمز بقای جامعه انسانی ورشد وشکوفایی استعدادهای بشری میداند وهمچنین اهداف رسالت انبیاء را تا به امروز دعوت انسان به سمت کمال وتعالی و ایجاد جامعه ای فاضله که در آن همه از حقوق اولیه انسانی واجتماعی برخوردار باشند.به قطع یقین با تغییر اندیشه ی اقتصادی به تبع آن رفتار اقتصادی و وتناسب با این رفتار سرنوشت اقتصادی جامعه متفاوت تر خواهد بود…. به نص صریح آیات قران(ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.سوره رعد آیه 11) سرنوشت اقتصادی جوامع رابطه مستقیمی با جهان بینی ونگرش آنها نسبت به زندگی خویش دارد.
اصول نظام سرمایه داری
لیبرالیسم اقتصادی مهمترین اصل فکری و فلسفی نظام سرمایهداری است. در تعریف کلّی، لیبرالیسم بهمعنی اعتقاد به ارزش آزادی فردی است؛ که از دو اصل اصالت فرد و آزادی فردی تشکیل میشود.در این نظام، افراد آزاد هستند روشی را جهت بهرهبرداری از منابع موجود انتخاب کنند؛ چون هرکس بهتر از دیگران قادر به قضاوت درباره منافع خویش است. همچنین محور اصلی هر اجتماع خود فرد است و فرد و منافع او بر اجتماع تقدم دارد. اساسا لیبرالیسم اقتصادی مبتنی بر دو عنصر اساسی یعنی «اصالت فرد» و «آزادی فردی» است. اصالت فرد، بر این اندیشه، استوار است که هسته و محور اصلی اجتماع، «فرد» است. اجتماع، چیزی جز مجموع اجزای تشکیل دهندة آن یعنی تک تک افراد ندارد. «فرد» است که وجود حقیقی دارد و «اجتماع»، تنها از وجود اعتباری برخوردار میباشد.
رقابت یکی دیگر از اصول نظام سرمایه داری است. بازار رقابت کامل بازاری است که در آن تعداد تولیدکنندگان و فروشندگان کالاهای همگن، بیشمار و سهم هر یک از خریدار و فروشنده از بازار اندک است. با توجه به فرض همسویی منافع فردی و جمعی، رقابت حاصل از آزادی فردی میتواند منافع و مصالح عمومی را نیز سامان دهد.مکانیسم بازار و تعادل اقتصادی یکی دیگر از اصول نظام سرمایه داری است. براساس این اصل، مکانیسم خودکار بازار بهعنوان تنها عامل ایجادکننده تعادل و تنظیمکننده عرضه و تقاضا در سطح تعادل است و هرگونه مداخله دولت در فعالیتهای اقتصادی، مخالف با نظم طبیعی و تعادل خودکار است. انگیزه سود و انتخاب آزادانه شغل از اصول دیگر نظام سرمایه داری هستند.
سرمایه داری الهی در ادیان توحیدی
به طور حتم یکی از مهمترین عواملی که انسان را در نیل به تعالی وکمال خویش رهنمود می کند وبسترلازم را برای رشد وشکوفایی استعدادهای نهفته او فراهم می سازد زندگی در جامعه ای است که درآن عدالت اقتصادی حاکمیت پیدا کرده ورفتار های اقتصادی آن متناسب با فطرت انسانی وارزش های الهی آمیخته شده وهمه از حقوق برابر برخوردار اند جامعه ای که تحت تاثیر مکاتب ونحله های فکری بشری قرار نگرفته ودچار افراط وتفریط در نظام اجتماعی خویش نشده وانسان سازی مهمترین کارکرد آن قرار گرفته است… شاید کمترین موضوعی که دنیای امروز به اهمیت آن در علوم اقتصاد وچالش های اقتصادی پرداخته است ،تاثیر نگاه توحیدی برتحولات اقتصادی در دوران تاریخ بوده است… از جمله تحولات نظام تولید، توزیع، مصرف، نظام مالیاتی نظارت ،کنترل اقتصادی، قانون گذاری وتعیین خط مشی های اجرایی، قانون های حمایتی، گسترش وتوسعه اقتصادی، تجهیز بهینه ومدیریت منابع انسانی، توسعه بخش خصوصی وتعاونی، افزایش مشارکت وسرمایه گذاری و….در کتابهای آسمانی علی الخصوص قرآن کریم مهمترین ماموریت پیامبران بعد از دعوت به توحید ویکتا پرستی اصلاح نگرشها وساختار اقتصادی جامعه بوده است چنان که حضرت شعیب علیه السلام در سیره تبلیغی خویش مردم عصر خود را به اعتدال در رفتار اقتصادی از جمله کم نکردن از حق مردم ودست به فساد مالی نزدن رهنمود کرده (فافوا الکیل والمیزان ولاتبخسوا الناس اشیاءهم…..سوره هود ایه ) حضرت یوسف علیه السلام درهفت سال قحطی سرزمین مصر ،مدیریت اقتصادی الهی را در جهت حفظ جامعه از هدر رفت منابع مالی وسرمایه های طبیعی سرلوحه کار خویش گرفته….بنابراین میتوان گفت پیامبران در اصلاح بینش ها ورفتارهای اقتصادی مردم عصر خود نقش کلیدی داشته اند ومعیشت مردم در نگاه آنها در کنار مسایل تعبدی واعتقادی از اهمیت بالایی برخوردار بوده.خداوند انسان را نیرویی آبادگر وزمین را سرمایه برای او قرارداده که باید با ابزار خرد در عمران ورشد وشکوفایی وایجاد رونق اقتصادی محیط زندگی خویش کوشا باشد. مسلما اگر اندیشه ی افراد جامعه در رفتارهای اقتصادی میان روابط خود نگاه توحیدی باشد. فعالان اقتصادی آن جامعه هدف از فعالیتهای اقتصادی را انجام تکلیف وقیام برای اصلاح جامعه میدانند نه کسب سود به هر قیمتی….
نگرش توحیدی والهی به مقوله ثروت وسرمایه داری یعنی رفتاری هماهنگ با فطرت انسانی در روابط اقتصادی جامعه.این نگرش در سرمایه داری الهی مهمترین رکن مدیریت برسرمایه ومنابع مالی وانسانی است.. سرمایه داری الهی یعنی حاکمیت اندیشه توحیدی برفعالیتهای اقتصادی جامعه وبه تبع آن هدایت رفتارهای اقتصادی انسان( در زمینه مبادله، تولید، توزیع ومصرف.)به سمت ارزش آفرینی و در نهایت ساخت یک نظام اقتصادی مبتنی بر قسط وعدل که هدف همه انبیاء الهی در نیل انسان به سعادت دنیوی واخروی بوده است. این نوع اندیشه در سرمایه داری هدف از فعالیتهای اقتصادی را کسب حداکثر سود به هرقیمتی نمیداند بلکه خیراندیشی وعدالت خواهی را پایه حرکتهای مفید اقتصادی بیان میکند. رقابت.بازار.مالکیت خصوصی در نگاه سرمایه داری الهی ابزار رسیدن به منافع شخصی وسودجویی نیستند بلکه با توسعه پایدار واصلاح الگوهای اقتصادی هماهنگ وآمیخته اند…
آثار جهان بینی توحیدی در شیوه ی سرمایه داری حضرت سلیمان علیه السلام
سرمایه داری به شیوه الهی محصول یک اندیشه توحیدی است محصول یک اندیشه برگرفته از فطرت الهی است . مهمترین رسالت حضرت سلیمان علیه السلام سرمایه داری به شیوه توحیدی است . قرآن کریم در سوره مبارکه نمل در بیان حکومت سلیمان نبی که دامنه ی حکومتش بر جن وانس وتصرف او در طبیعت وسلطه ی او بر ماوراء طبیعت به عنوان معجزه ونشانه پیامبری او در میان بنی اسراییل است نام سلیمان هفده بار در قرآن ذکر شده فرزند داوود نبی است واز پیامبران صاحب وحی و مروج احکام تورات…. حضرت سلیمان با توجه به آن همه قدرت ومکنت وبهره مندی های مافوق طبیعت همه را از فضل خداوند میداند وخود را وسیله ای برای آزمودن در مقابل شکرگزاری یا ناسپاسی در برابر نعمتهای الهی معرفی می کند.(هذا من فضل ربی لیبلونی ءاشکر ام اکفر…. سوره نمل آیه 40) همچنین او ثروت وبهره مندی از آنرا محصول نبوغ وزیرکی خود نمیداند بلکه ابزاری برای بروز وظهور توانمندیهای نهفته ی بشری میداند.(در معنای ریشه لیبلونی).در حکومت سلیمان وهمینطور پدرش حضرت داوود علیه السلام نگاه غالب بر حکومت اندیشه توحیدی است …که همین نگاه باعث برکات وآثار گسترده در آن جامعه است..آثار نگاه توحیدی بر جامعه بدین قرار است که … انسان حس تعلق ومالکیت را نسبت به داشته های خود از خویشتن سلب می کند چرا که این دو فقط مفهومی اعتباری هستند نه حقیقی… این پیوندهای اعتباری میان انسان و اموال و امکانات مادی از افق اندیشه توحیدی راهزن رسیدن به کمال هستند وحجابی ضخیم که مانع رسیدن انسان به ادراک غنی از عالم هستی وبصیرت کافی برای دیدن حقیقت می شوند..
تعلق و مالکیت یک مفهوم اعتباری و ساخته ذهن بشر است ما نسبت به چیزی میتوانیم ادعای مالکیت وتعلق کنیم که در حقیقت با آن چیز ارتباط همیشگی داشته باشیم نه اینکه امروز به دست من فردا به دست وارث من و آینده به دست دیگران باشد.ما تنها چیزی که با آن ارتباط همیشگی داریم افکار وعقاید و گفتارمان است انسان وخیالش واعتقاداتش جدایی ناپذیرند چراکه همیشه با او هستند وحتی بعد از مرگ هم از او جدا نمی شوند .. همه می دانیم جهانی که در آن زندگی می کنیم بسیار متغیر ومتحول است مالکیت در جایی که تغییر وتحول حاکم است معنایی پیدا نمی کند به گفته قرآن کریم انسان مالکیت نسبت به پوست نازک روی هسته خرما را ندارد… عمق فقر و نداری در انسان تا کجاست از نگاه کتاب وحی(ما یملکون من قطمیر) حال وقتی انسان از این حقیقت غفلت می کند ونسبت میان خود و جهان مادی را نسبت حقیقی نه اعتباری فرض می کند رفتارش جهانی را غرق در فساد وتباهی می کند. وقتی فرش خانه من نه فقط بر روی سطح زمین بلکه در عمق وجود من پهن می شود دیگر پیوند اعتباری خویش را از دست میدهد وخودش را بخشی از وجود من می کند …وقتی جاذبه های مالی با خواهش های نفسانی من پیوند می خورد دیگر جایی برای دست گیری از نیازمندان و استفاده درست از مال در جهت خدمت به انسانها باقی نمی ماند …قرآن کریم به نقل از حضرت سلیمان علیه السلام امکانات گسترده در اختیارش را فضل پروردگار میداند وخویشتن را امانتدار این امکانات (هذا من فضل ربی لیبلونی..) نه خود را مالک نه منابع وامکانات را ملک شخصی خویش میداند بلکه برای امرار معاش خود وخانواده خویش با داشتن آنهمه امکانات ما فوق تصور انسان امروز با زنبیل بافی و پول حاصل از فروش آن زندگی خویش را سپری می کند.
از دیگر آثار اندیشه توحیدی در سرمایه داری مسئولیت پذیری وتعهد به عهد پیمان الهی است . هیچ چیزی نمی تواند پیامبری الهی را از انجام مسئولیتهای اجتماعی که خداوند بر عهده او گذاشته سست کند نه هدایای نفیس ملکه سرزمین سبا او را از دعوت به حق ومبارزه با جهل و ستمگری منصرف می کند نه چند دقیقه غیبت هدهد( همان شانه به سر مامور نامه رسان حکومت سلیمان) باعث غفلت او از مدیریت وسازمان دهی موجودات ونیروهای تحت حکومتش می شود.. نگاه توحیدی به ثروت از مهمترین آثارش تقویت حس شکرگزاری ورضایت از زندگی ودیدن نعمتها ودرک نیازمندی وفقر واقعی انسانهاست… تقویت حس شکرگزاری مهمترین خواسته حضرت سلیمان از خداوند است شکرگزاری یعنی استفاده از نعمتها در مسیر اهداف آفرینش یعنی استفاده از نعمتها در جهت پرورش وظهور قابلیتها وتوانمندیهای نهفته در وجود بشر جهت رساندن انسان به کمال وتعالی روح(رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی وعلی والدی وان اعمل صالحا ترضه وادخلنی برحمتک فی عبادک الصالحین.) از دیگر آثار نگاه توحیدی به سرمایه داری شنیده شدن صدای ضعیف ترین ها به گوش قوی ترین ها ست… ضعیف ترین موجود در قلمرو حکومت سلیمان از شنیدن اعتراضش غفلت نمیشود چراکه حضرت سلیمان در اوج شکوه وقدرت انتقاد پذیر است(فتبسم من قولها……..)همزیستی مسالمت آمیز موجودات از ضعیف ترینشان تا قوی ترینشان در کنار ابناء بشر از مهمترین دستاوردهای جهان بینی توحیدی در سرمایه داری وحکومتداری الهی است…از دیگر آثار اندیشه توحیدی عدم خود رایی و استبداد واستفاده حداکثری ودقیق از ظرفیتها وقابلیتهای درون جامعه است در حکومت سلیمان مسلط ترین آگاه ترین وشایسته ترین فرد عهده دار انجام امور میشود آصف ابن برخیا ماموریت آوردن تخت ملکه سرزمین سبا را به اورشلیم قبل از آمدن او در حال تسلیم پیش سلیمان دارد.. و آصف این کار را قبل از برهم زدن پلک انجام می دهد در حالی که عفریتی از جنیان این کار را قبل از بلند شدن سلیمان از روی تخت انجام می داد خوب قدر مسلم است که تواناترین فرد مامور انجام این امر میشود.
نتیجه گیری :
توانایی انسان از اندیشه او ظهور می کند جسم فقط محل ظهور توانایی هاست نه سرچشمه ومنبع توانمندی.حال اگر این اندیشه با فطرت توحیدی انسان هماهنگی ایجاد کند رفتاری که از ان صادر میشود تبلور اعتدال وشکوفایی استعدادهای انسانیست. آنچه ضامن بقای مکاتب اقتصادی و نظام های اجتماعی است حاکمیت توحید بر اندیشه انسان می باشد. چراکه مزاج عالم بر توحید ویگانگی سرشته شده است و عدم هماهنگی با این قانون آفرینش موجب گسستگی و زوال جوامع بشری خواهد شد.به گونه ای که ما در این عالم آنرا به وضوح مشاهده و درک میکنیم.تبعیض طبقاتی فقر فساد جنگ و خونریزی و غیره.
تهیه و تنظیم: سیدمحمد موسوی- کارآفرین و مدیرعامل گروه بهداشتی فیروز و بنیانگذار کانون توانا
منابع:
Alfred D. Chandler, 1977, The Visible Hand : The Managerial …
Bernard Guerrien, 2006, «Le marche en tant qu’utopie », Mouvements, …
Douglass C. North, 1990, Institutions, Institutional Change and Economic Performance, …
Fernand Braudel, 1979, Civilisation materielle, economie et capitalisme (XVe-XVIIIe siecles), …
Hubert Brochier, 1962, _ Les groupes financiers das le capitalisme …
Immanuel Wallerstein, 1979, The Capitalist World -Economy, Cambridge, Cambridge University …
Joan V. Robinson, 1933, The Economics of Imperfect Competition, London, …
John Maynard Keynes, 1930, A Treatise on Money, vol. _ …
Joseph A. Schumpeter, 191 1, Theorie der W irtschaftlichen Entwicklung, …
Max Weber, 1909, Agrarverhaltn isse im Altertum ; traduction fransaise …
Milton Friedman, 1962, Capitalism and Freedom, Chicago, University of Chicago …
Oliver E. Williamson, 1975, Markets and Hierarchies : Analysis and …
Robert Boyer, 2004, Une theorie du capitalisme est-elle possible ?, …
Ronald Coase, 1937, «The Nature of the Firm », Economica, …
Scott Lash, John Urry, 1987, The End of Organized Capitalism, …
Immanuel Wallerstein, 1979, The Capitalist Worl d-Economy, Cambridge, Cambridge University