حال اين روزهاي جامعه چندان خوب نيست. نواسانات بازار تا عمق زندگي مردم رسوخ کرده. سيلي گراني صورت آحاد مختلف اجتماع را مينوازد و در اين ميان معلولان؛ مظلومتر از همه اقشار واقع شدهاند.
معلولان بهخصوص افراد ضايعهنخاعي سطح توقعاتشان را در حد دستيابي به پوشک، سوند و لوازم ناقابل پانسمان، پايين آوردهاند، برخي از آنها ميگويند هزينه پانسمان زخم بستر ماهانه بيش از 700 هزار تومان هزينه دارد و در صورت عدم رسيدگي بايد در انتظار ابتلا به زخم بستر، هزينههاي به مراتب بالاتر و معلوليتهاي ثانويه باشند. بسياري از معلولان که پيش از اين هم توانايي مالي چنداني نداشتند حالا دستشان از رسيدن به نيازهاي اوليهشان نيز کوتاه شده. سفرههاي فقيرانه آنها کوچکتر شده و بسياري از اين افراد صورتشان را با سيلي نجابت سرخ نگهميدارند؛ اما سوال اساسي آنها اين است: اين وضع تا کي ادامه خواهد داشت؟
تعويض پانسمان ماهانه 1و نيم ميليون تومان آب ميخورد
معصومه عبدالهي از معلولان ضايعه نخاعي ساکن تهران است، او ميگويد: من روزانه بيش از 8 ساعت روي ويلچر مينشينم و حالا سالهاست زخم بستر دارم. در طول هفته دستکم به سه بار تعويض پانسمان نياز دارم که اينکار آخرينبار در يک هفته اخير با 150 هزار تومان هزينه همراه بود. وي ميگويد: تعويض 10 بار پانسمان در ماه حدود يک و نيم ميليون تومان برايم هزينه دارد؛ اين در حالي است که سازمان بهزيستي فقط 70 تا 100 هزار تومان از اين هزينه را ميپردازد.
عبدالهي تاکيد ميکند: تامين هزينه مورد نياز پانسمان در توانم نيست، از طرفي اگر پانسمان را انجام ندهم ميدانم به زودي زخمهايم تشديد شده و نيازمند درمانهاي جديتر با هزينه به مراتب بالاتر خواهم بود.
دولت به دغدغههاي معلولان آگاه باشد
رحمت عبادي صاحب يک پسر معلول است. او 59 ساله و بازنشسته است و درد گراني و تاثيري که روي زندگي معلولان داشته را خوب ميفهمد.
عبادي ميگويد: گراني لوازم بهداستي و درماني معلولان يک درد است و ناياب بودن آنها يک درد ديگر. الان چند روز است تمام داروخانهها و فروشگاههاي اسلامشهر را ميگردم اما هيچ کدامشان پوشک متناسب با نياز پسرم را ندارند.
وي ادامه ميدهد: ماه گذشته بهزيستي دو بسته ايزيلايف سايز 5 در اختيارمان گذاشت اما پسر من بايد ايزيلايف سايز 6 استفاده کند، به هر داروخانهاي مراجعه کردم هيچکدام حاضر به تعويض آن نشدند، ساير 5 هم که براي ما قابل استفاده نبود، چند روز مستاصل بوديم تا اينکه پسر بزرگترم دو بسته از تهران تهيه کرد و فرستاد.
عبادي اضافه ميکند: پسرم 27 سال دارد و جوان است، بسياري از خواستههايش را نميتواند به زبان بياورد اما من متوجه ميشوم که او چقدر عذاب ميکشد. دولت نيز بايد به اين مسائل آگاه باشد، حفظ احترام و شخصيت کمترين حق بچههاي ما است، آنها نبايد بخاطر يک پوشک يا سوند از خودشان و يا معلوليتشان خجالت بکشند.
بيمه تکميلي، حلقه مفقوده درمان معلولان است
حسين احمدي نيز از معلولان ضايعه نخاعي است. او که اکنون 45 ساله است 20 سال پيش در يک سانحه رانندگي از مهره 4 دچار آسيب نخاعي شده و از صندلي چرخدار استفاده ميکند. او بيان ميکند: 6 سال است در يک کارگاه خصوصي کار ميکنم. حاصل اين اشتغال 6 ساله تامين مخارج روزمره و نيازهاي درمانيام بوده و حدود 5 ميليون تومان نيز پسانداز داشتم.
احمدي اضافه ميکند: حدود دو ماه پيش به دليل شدت يافتن زخم بسترم از شهرستان به تهران آمدم و در يکي از بيمارستانهاي تهران بستري شدم، اين بيمارستان هر شب يک ميليون تومان برايم هزينه داشت و با اينکه دکتر يک ماه بستري را برايم ضروري دانسته بود اما به علت عدم توان کافي در پرداخت هزينه، ظرف 5 شب با رضايت خودم ترخيص شدم و تمام پسانداز 5 سال گذشتهام را بابت اين چند شب به بيمارستان پرداختم.
احمدي ميگويد: تکميل دوره درماني حدود 30 ميليون هزينه دربرداشت و پرداخت آن از عهده من و خانوادهام بيرون بود.
اين فرد داراي معلوليت ميافزايد: با اينکه در خانه ماندن برايم مانند اسارت است اما هيچ انگيزهاي براي کار کردن ندارم. سازمان بهزيستي از ما حمايت بيمهاي ندارد، هيچ تمهيدي براي بيمه تکميلي افراد ضايعه نخاعي انديشيده نشده و ما هر اندازه هم که کار کنيم بايد تمام درآمدمان را ظرف چند شب و چند روز تقديم بيمارستانها کنيم.
رقیه بابایی