آمده بود بست نشسته بود در خبرگزاری، میگفت صدای من را به گوش مسئولان برسانید. نه فقط صدای من که صدای ۱۹۲ خانواده مستأصل و خسته از دوندگیهای بینتیجه را به گوش آنکسی که باید برسانید. با بیماری آسم و فرزند مبتلا به این بیماری خودش را از کرمان به تهران رسانده بود تا بفهمد در پشت درهای بسته جلسهای که قرار است تکلیف ۱۱ سال بلاتکلیفیشان را روشن کند چه میگذرد؟
۱۹۲ خانواده کرمانی چشمانتظار تصمیم بهزیستی برای نجات از آوارگی
عطیه اکبری: میگفت ۱۹۲ خانوادهای که یا سرپرست معلول دارند یا یک فرزند و دو فرزند معلول و مدتهاست از مسئولان جواب سر بالا میشنوند، خسته و درمانده شدهاند. میگفت امید ما بعد از خدا به رسانه است. به اینکه صدای ما باشد و در کنار ما.فقط کافی بود بپرسیم ماجرا چیست؟ تا ۱۱ سال بلاتکلیفی و دوندگیها و قول و وعده وعیدهای بدون عمل مسئولان را برایمان روی دایره بریزد.
*تراژدی مسکن مهر/ این بار پای معلولان در میان است
رد ماجرا را که گرفتیم به پروژه مسکن مهر رسیدیم و ماجراهای تمام نشدنیاش این بار در کرمان ، اما حالا پای مردم عادی در میان نیست. پای خانوادههایی در میان است که مددجوی سازمان بهزیستی هستند و هر یک به دلیل معلول بودن، سرپرست خانوار بودن و داشتن یک یا چند فرزند معلول کمیت زندگیشان لنگ مانده و دل خوش کردند به یک پروژهای که قرار است سقف ۵۰، ۶۰ متر از آن آرام و قرارشان باشد اما زهی خیال باطل که افتادند در دور بی مسئولیتیها و بدعهدیهای مسئولان.
*۱۱ سال است می گویند ۶ ماه دیگر خانه را تحویلتان میدهیم
قرار شد صدایشان باشیم در کنارشان باشیم تا به سرانجام رساندن این ماجرا. «زهرا قاسم زاده عقیانی»؛ نماینده قانونی اعضای این پروژه بر زمینمانده از سیر تا پیاز را توضیح میدهد؛ «۱۱ سال قبل بهزیستی استان کرمان از ۱۹۲ خانواده مددجوی این سازمان دعوت کردند تا در صورت تمایل در پروژه مسکن مهر ثبتنام کنند. پروژهای که قرار بود در قالب تفاهمنامه سهجانبه بین اداره کل راه و شهرسازی، بانک مسکن و پیمانکار و با همکاری بهزیستی ظرف مدت سه سال به نتیجه برسد.
هماهنگیها انجام شد. ثبتنام کردیم. گفتند هر خانواده باید سهم آورده داشته باشد. بیشتر این ۱۹۲ خانواده با همه مشکلات از داروی بچه معلول، کاردرمانیاش، تغذیهاش، از عوض کردن ویلچر و خلاصه از همه حداقلهای زندگیمان گذشتیم تا سهم آوردهای که موظف به پرداخت آن بودیم را بهحساب پروژه واریز کنیم. در چند سال اول ۳۵ میلیون تومان پرداخت کردیم که جور کردن این مبلغ در آن سالها کار سختی بود.
همزمان با جور کردن پول سهم آورده که با بدبختی و گرفتن وام و… آمادهاش کردیم باید اجارهبهای خانهای که در آن زندگی میکردیم را پرداخت میکردیم. خدا میداند به ما چه گذشت و همچنان میگذرد. سختیها را به جان خریدیم به امید اینکه یک سقفی بالای سرمان میآید اما سه سال گذشت، چهار سال، پنج سال، هر بار که مراجعه میکردیم میگفتند پروژه در حال کار است. با سختی به محل اجرای پروژه مسکن میرفتیم میدیدیم که هیچ خبری نیست. نه کارگری، نه رفتی و آمدی. هر بار وعده شش ماه دیگر، ۹ ماه دیگر را به ما میدادند و الان ۱۱ سال است که فقط وعده میدهند و هیچ خبری نیست».
*طفره از مسئولیت به شیوه مسئولان
لهجه شیرین کرمانیاش هم نمیتوانست زهر تلخی حرفهایش را کمی، فقط کمی خنثی کند. در بیش از یکساعتی که با او همصحبت بودیم بارها چشمهایش خیس اشک میشود و میگوید: «نیاز به گفتن ندارد که وقتی میگوییم مددجوی بهزیستی از چه خانوادههایی و با چه مشکلاتی صحبت میکنیم. همینقدر بگویم که امیدها در دلمان جوانه زد. اما شما فقط بشنوید که چه به سرمان آمده بعد از ۱۱ سال. دو سال قبل مسئولان در کرمان خواستند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و بعدازاین همه بیمسئولیتی پروژه را از قالب تفاهمنامه خارج کنند و به تعاونی تبدیل کنند.
تعاونی شدن پروژه یعنی مسئولیت پروژه از عهده سه سازمانی که در تفاهمنامه قیدشده خارج شود و این مسئولیت بر عهده معلولان قرار داده شود. آخر مادری که دو فرزند معلول دارد یا سرپرست خانواری که خودش معلول است مگر میتواند از این اداره به آن اداره برود برای پیگیری کارهای مربوط به پروژه تعاونی؟ مسئولان از بیاطلاعی اعضای پروژه سوءاستفاده کرده و آنها را تشویق کردند که به تعاونی شدن آن رضایت دهند. من که مخالفت کردم متهم شدم به فرافکنی».
*به این سؤالات پاسخ دهید!
حالا نوبت مسئولان است که مطالبات بر حق مددجویان بهزیستی را پاسخ دهند. قاسمزاده میگوید: «هر بار سؤال پرسیدیم چرا پروژه ۱۱ سال طول کشیده؟ سربالا جواب دادند. یکبار بهانه آوردند که اعضا آورده لازم را نیاوردند. سؤال ما این است اگر همه اعضای پروژه آورده موردنظر را واریز نکردند چرا آنها را از لیست خط نزدند و افراد دیگری را جایگزین نکردند؟
بهانه بعدی مسئولان برای روی زمین ماندن این پروژه کمکاری پیمانکار بوده است. اگر مسئولان پیمانکار را مقصر میدانند چرا در طول ۱۱ سال او را خلع نکردند و پیمانکار جدید برای پروژه نیاوردند؟ مگر موقع عقد قرارداد ضمانت اجرایی از پیمانکار گرفته نشده است؟
من بهعنوان نماینده قانونی پروژه بیلوکاراه هنوز لیست کامل اعضای پروژه را ندارم. این پروژه خاص مددجویان بهزیستی کرمان بوده است. چرا لیست کامل اعضا را به من نمیدهند؟ شاید بهجز مددجویان بهزیستی افراد دیگری هم خارج از خانوادههای مددجویان عضو این پروژه شدند.
سؤال دیگر ما این است؛ پولی که اعضا پرداخت کردند در همان سال و زمان شروع به پروژه تزریقشده است، کجا هزینه شده است؟ تکلیف پولهای در حساب مانده چه میشود؟
در طی مراجعات به ما گفتهاند باید ۸۰ میلیون تومان آورده داشته باشید وگرنه حذف میشوید این رقم و آورده را بر چه اساسی برآورد کردهاند. ۳۵ میلیون ۹ سال قبل، حالا معادل با چه مبلغی هست؟
ما پول خود را در زمان مقرر به طور کامل پرداخت کردیم و قرار شد چند ماه دیگر خانه را به ما تحویل بدهند. حالا شخصی که سال ۹۳، ۳۵ میلیون تومان پرداخت کرده و در آن زمان این پول همان مبلغ آوردهاش بوده با این نرخ تورم ضرر کرده است. چه ارگان و نهادی باید پاسخگو باشد؟
گفتند هزینههای جانبی را باید خودتان پرداخت کنید. از ۱۱ سال قبل تا الان همه تجهیزات خانه چندبرابر شده است. زن سرپرست خانوار یا خانواده چند معلول چطور باید این هزینه را بپردازد، از کجا باید تأمین کند؟»
در طول این سالها بهزیستی و اداره کل راه و شهرسازی هیچ گونه اطلاع رسانی شفافی نداشتهاند».
*به ما بگویید در جلسه تصمیم گیری چه گذشت؟
وقتی خبردار شد که قرار است جلسهای برای تعیین تکلیف پروژه بر زمین مانده بیلوکارا در تهران برگزار شود خودش را به تهران رساند اما پشت درهای بسته ماند و حالا از مسئولان مطالبه میکند و میگوید: «مسئولانی که بعد از ۱۱ سال بدون حضور ما در جلسه برایمان تصمیم گرفتند ما را در جریان صورت جلسه قرار دهند. جوابمان را بدهند. خواسته ما این است که تفاهم نامه سه جانبه را تحویلمان دهند. ۱۱ سال بلاتکلیف بودیم. حالا جلسه تشکیل دادند ومن به عنوان نماینده پروژه هیچ اطلاعی از محتوای صورت جلسه ندارم. هنوز نمیدانم که نتیجه چیست! نکند پروژه را تعاونی کرده باشند!»
خبرگزاری فارس آماده پیگیری مطالبات بر حق مددجویان بهزیستی است و تا مشخص شدن تکلیف پروژه بیلوکاراه این پیگیری را ادامه میدهد.
منبع:خبرگزاری فارس